۱۳۹۳ تیر ۱۴, شنبه

استعدادهایی که می شکفند

اولین هفته ای که وارد سوئد شده بودم تا در جمعی ایرانی گفتم از کدوم شهر شمال هستم یکی گفت: اتفاقا دوست ما همشهری شماست. اسم پرسیدم و وقتی اسم برد گفتم: آهان! یادم بود یک شخصی با اون نام که زمانی در بازار روز شهرمان شغل دومی داشت بنا به دلایلی موفق شده بود به سوئد بیاید و بعد ها که مادر از کسبه سراغش را پرسیده بود گفته بودند: شانس آورد رفت سوئد و کی میشه الان فلانی. اما متاسفانه بیمار شده. 
من فقط حالش رو از دوستم پرسیدم و بس. چون نمیشناختم و در ضمن تمایلی نداشتم با همشهری آن هم از طبقه اچتماعی متفاوت آشنا بشم. مطمئن بدم مهربانتر هستند ولی تصور دیگری هم بود. 
همیشه هر بار اون خانوم رو میدیدم اسم این آقا رو میاورد و من هم هربار خیلی با احترام زیر سبیلی رد میکردم. دیروز که دومین روز از حضور مامان و بابا بود یکی از دوستان پدر در فیس بوک پیام داد که فلانی از بستکان من هست و قتی شنیده شما در این شهر هستید شمارش رو داده  گفته حتما با من تماس بگیرند. نگاهی به مادرم انداختم و اون هم گفت: آخی آره خوبه انقدر محبت داره باهاش حداقل صحبت کنیم. 
زنگ زدم و اول گوشی رو دادم به مامان چون فکر میکردم ایشون هم مامان رو میشناسه ولی خوب ایشون بابا رو میشناخت. به هر حال بعد از صحبت اولیه و خداحافظی دو سه ساعتی بعد زنگ زد و گفت  که فردا- یعنی امروز جمعه- خودش و همسرش بیکار هستند و میخوان بیان ما رو ببرن بگردونن. من تقریبا دچار شوک بودم و از یک طرف هم خوشحال که کسی هست مامان بابا رو ببره بیرون چن خودم باید میرفتم سرکار. ظهر قرار گذاشتیم و با میزبانها راهی مزرعه توت فرنگی شدیم و بعد ناهار و گشت و گذار، بعد من رفتم سرکار و بابا و مامان با این زوج دوست داشتنی موندن. 
تنها چیزی که تمام این مدت فکرم رو مشغول کرد این بود که این شخص با استعداد که در کشوری با امکانات تونسته به موقعیتهای خوبی برسه چه از نظر اجتماعی و چه از نظر افتصادی اگر در ایران میموند شاید هرگز نمیتونست از استعداد و توانایی هاش استفاده ببره. شاید هنوز داشته تو بازار روز کار میکرده. شاید هرگز اعتبار اجتماعی که الان داره رو به دست نمیاورد. و نمیتونست نشون بده چقدر فرهیخته است. 
من داشتم فکر میکردم چقدر بخاطر همن تفکرات احمقانه نسلی که به ما رسیده من خودم و از آشنایی زودتر با این عزیزان محروم کردم. 
و باز فکر کردم وطن آدمی جاییست که استعدادهایت شکوفا شوند، هویت پیدا میکنی، کرامت انسانیت حفظ میشود، طبقه اجتماعی لحاظ ملاک شخصیتت نمیشود  و .....
وطن آدمی جاییست که آدم بتواند خودش باشد!  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر