۱۳۹۱ فروردین ۲۷, یکشنبه

دیکتاتوری ! بهترین نوع حکومت

رای مردم جهان سوم دیکتاتوری بهترین نوع حکومت است! 
این نتیجه ایه که من مدتهاست گرفتم، برای اینکه میبینم در همین اجتماع دانشجویی ایرانی، که مثلا فرهیخته هم هستند فقط اگر اعمال زور کنی نتیجه خوبی از جمع خواهی گرفت و اگر بخوای دموکرات باشی جز اینکه اعصابت خورد بشه چیز دیگه ای نداره. سه ماه پیش تصمیم گرفتیم یک هفته در میون برنامه فیلم بذاریم و دو نفر رو هم انتخاب کردیم که مسئول باشند . دو نفر که فیلم بین حرفه ای هستند . تصور پشنهاد دهنده طرح و در کنارش من، از چنین برنامه ای این بود که سطح سلیقه ها رو بالا ببریم و در کنار فیلم تبادل نظر کنیم و ایده هامون وبرداشتهامون رو به همدیگه انتقال بدیم. اولین برنامه در نوع خودش خوب بود، یک فیلم فوق العاده و تبادل نظر خوب، البته اولش بی نظمی داشت که مثلا کسی که کلید لوکال دستش بود یکساعت دیر امد . همون روز انتهای نشست، گفتم این دفعه چون دفعه اول بود ایراد نداشت اما باید جدی بود برای این برنامه و بی نظم نبود و ... همه هم موافق بودن. دفعه دوم من نمیتونستم برم اما فهمیدم در اخرین لحظات فیلمی که انتخاب کرده بودن تغییر کرده، دفعه سوم هم باز نتونستم برم والبته باز خبر دارم که فیلمی که قرار بود پخش بشه پخش نشد. دفعه چهارم من رفتم و باز فیلمی که قرار بود پخش بشه پخش نشد و به جاش یک فیلم ایرانی دیدیم! وقتی برای چهارمین بار این اتفاق افتاد که هیچوقت هم مقصر مسئولین نبودن بلکه دیگران بودند، علی یکی از مسئولها به قول خودش تفویض اختیار کرد و با پیشنهاد اینکه یه لیست بنویسیم از فلیمهایی که دوست داریم و قرعه کشی میکنیم اسم هر کس در آمد دفعه بعد اون فیلم رو میاره خواست که بقیه هم مسئولیت پذیر باشن و در ضمن اعمال سلیقه شخصی نشه و همه سهم داشته باشن در انتخاب فیلم. (البته دلیل دیگه هم این بود که واقعا خسته شده بود هربار ساعتها وقت میذاشت که برای فیلمها زیر نویس سوئدی بذاره- برای چند نفر که انگلیسی بلد نیستند و چون اینجا بزرگ شدن فارسی رو سریع نمیتونن بخونن- اما هر بار فیلم رو مجبور میشد تغییر بده ) خلاصه دو دفعه بعد باز من نبودم اما خبر دار شدم که افرادی که قرار بوده فیلم بیارن یه بار لپ تاپشون کار نمیکرده به جاش یه فیلم مزخرف ایرانی دیدن، و دفعه بعد هم طرف یادش رفت فیلم رو بیاره و باز به جاش یه فیلم ایرانی دیدن! این دفعه هم که من رفتم فهمیدم نیسماعت مونده به شروع برنامه کسی که قراربوده فیلم رو بیاره به علی گفته من لپتاپم رو جا گذاشتم و علی مجبور بود باز بگرده و فیلم پیدا کنه و زیر نویس و ... خلاصه بعد از یکساعت ما فیلم رو دیدیم، اما من واقعا از این بی نظمی که اصلا برای مسببینش و بقیه مهم نبود کلافه شده بودم و علی هم کاملا معلوم بود ناراضیه. اینجا بود که فهمیدم باید زور گفت! اگه علی از اول کوتاه نمیامد و هی احترام نمیذاشت اینجور نمیشد اگر دفعه اول که این اشتباه پیش امد برخورد شدید میکرد دفعه دومی پیش نمیامد. تصمیم دارم دفعه بعد هم اگر اینطور شد یه خطابه بلند بالا سر بدم و از گروه خارج بشم، امروز هم اگر میخواستن فیلم ایرانی بذارن حتما میامدم بیرون، بلاخره یکی باید اعتراض کنه! من برای یک هدفی وقت میذارم و میرم اونجا اما بقیه میان که دور همی خوش باشن! نمیدونم چرا ولی بی اختیار یاد گروهی افتادم که در ایران داشتیم. تا وقتی قضیه جدی بود و کمی زور،هم همه حضور داشتند هم کتاب رومیخوندن هم تا ساعت جلسه از خنده و شوخی خبری نبود و بعدش جبران میکردیم اما بعدها دورادور که میدیدم مشخص شد لیبرال بازی و طبق اصول قانونی پیش رفتن جواب نداده و کسی با دل و جون کاری نمیکنه و تقریبا بیشتر شبیه این بود که دوستان دور هم جمع باشن و خوش باشن! اخر سر هم پاشید! هر کسی هم اون یکی رومتهم کرد! 
خلاصه اینکه تا وقتی ما مردم جهان سوم مفهوم وقت، احترام به شعور مخاطب ، نظم و قانونمندی، مسئولیت پذیری، احترام به حقوق دیگران ... در ذهنمون نهادینه نشده دیکتاتوری بهترین نوع حکومت است و باید کار را با زور پیش برد! 

۱ نظر: