«آنچه را امروز طبیعت زنانه مینامند، چیزی یکسره تصنعی (ساختگی) است، زیرا محصول سرکوب در برخی جهات وتشویق و ترغیب در جهاتی دیگر است».
این جمله معروفی از رساله انقیاد زنان ( (The subjection of womenاثرجان استورات میل، تحت تاثیر هریت تیلور، است. این جمله در اواسط قرن نوزدهم (1869) و پیش از رسیدن زنان به حق مشارکت در امور سیاسی نظیر رای دادن گفته شد. حالا چرا هنوز بعد از 240 سال ما افرادی را داریم که کماکان به "ذات" و "طبیعت" زنانه و مردانه اشاره میکنند را باز خود جان استورات میل در دو قرن پیش به خوبی پاسخ داده. او اعتقاد داشت که گرایشی نادرست در میان هم نسلانش رواج داشته که بر اساس آن کوشش میشده «به عناصر نامعقولِ سرشتِ آدمی، خطاناپذیریای نسبت دهند». میل در کتابش مینویسد: «ما اکنون {...} هرچه را دردرون خود مییابیم و نمیتوانیم برای آن بنیادی عقلانی پیدا کنیم به غریزه نسبت میدهیم». به عقیده میل چنین باوری زمانی برطرف میشود که جای خود را « به یک روانشناسی معقول و منطقی، روانشناسی ای که خاستگاه واقعی بسیاری ازتمایلات که امروزه خواست خداوند و اراده طبیعت میدانیم را مشخص نماید»، بدهد. او در جایی دیگر بزرگترین مشکل و سد برای پیشرفت فکری بشر را "جهل وصف ناپذیر" او نسبت به عوامل مختلف و تاثیرگذاربرشکلگیری شخصیت انسان است. او در ادامه مینویسد در حالیکه « تاریخ درس دیگری به ما میدهد و آن این است که طبیعت انسان به طرز خارقالعادهای از عوامل بیرونی تاثیر میپذیرد و حتی آن دسته از ویژگیهای بشرکه بیش از همه جهانشمول و یکپارچه مینمایند، سخت در معرض تغییر و تحول قرار دارند.»
به عقیده میل مردم از تاریخ فقط آنچه را برمیدارند که با آنچه که در ذهن داشته اند تطبیق دارد. او معتقد است که تنها کسانی از تاریخ میآموزند که "بدون پیشداوری" به مطالعه آن میپردازند.
همانطور که از یک لیبرال انتظار میرود، راه حل جان استوارت میل برای مقابله با این سطحی نگری و احساساتی برخورد کردن مردم البته که "پرورش" و "فرهیختن" درک وفهم اکثریت بشریت است. از این طریق است که مردم ارجحیت را به عقل وخرد خواهند داد نه احساسات و اصول عملی که با آن پرورش یافته اند.
حالا برمیگردیم به پست ساده و واضحی که دیشب در اینستاگرام گذاشتم و. دیشب پستی از نیکلاس گذاشتم که اشاره داشت که سه جفت کفش دوندگی که اخیرا داشته به علاوه دو جفت جدیدی که خریده همگی مثلا مدل زنانه اند و از اینکه حتی در چنین موردی کلیشههای جنسیتی مردانه و زنانه است شاکی بود و نوشته بود: تا وقتی من با بیضه هایم نمیذوم نیازی به مدل مردانه ندارم.
در حالیکه تعدادبسیاری زن اشاره داشتند که چطور وسایل منتسب به مردان را استفاده میکنند و دوست دونده زن برعکس نیکلاس با کفشهای مثلا مردانه راحتتر بود، برخی هم به ذات و طبیعت و اندام و ظرافت و فرم و شکل نسبت دادند.
عزیزان! البته که افراد با جنسیتهای مختلف شامل یکسری خصوصیات و ویژگیهای فیزیولوژیکی هستند که آنها را در یک دسته قرار میدهد اما این خصوصیات در همه موارد قابل ارجاع نیست. یک کفش ورزشی یا یک عینک، یک پیراهن ساده بدون فرم خاص یا کت، صرفا باید متناسب با سایز باشد نه مثلا از تفاوت پیراهن کلاسیک مردان و زنان "جهت دکمه" باشد یا از تفاوت عینک کلاسیک -عینکی چهارگوش یا دایره ای- قرار گرفتن در بخش مردان یا زنان. جالب اینجاست که آنجایی که باید به تفاوتهای فیزیولوژیکی جنسیتهای مختلف توجه شود چنین اتفاقی نمیفتد و معیار، مرد است. مانند داروهای پزشکی که عوارض آن فقط بر اساس مردان است درحالیکه میتوانند عوارض متفاوتی بر روی زنان داشته باشند. حالا چرا درک چنین مساله سادهای برای بسیاری سخت است و فورا ربطش میدهند به اینکه فمینیستها الکی حساسند، یا نگران ذات و طبیعت زنانه میشوند همانی است که جان استوارت میل دوقرن پیش تلاش داشته برای مردمان هم نسلش توضیح بدهد.
پ.ن: جان استورات میل از پایهگذاران مکتب لیبرالیسم است و در کنار مری ولستون کرافت و هریت تیلور متفکرینی هستند که فمینیسم لیبرال به آنها مرتبط است. اگر میخواهید – با هر ایدئولوژی فمینیستیای- در برابر افرادی با تصورات سنتی و کلیشهای نسبت به طبیعت زنان به بحث بنشینید خواندن این کتاب و همراه داشتنش مانند یک کتاب مقدس توصیه میشود.
منبع: انقیاد زنان/ جان استورات میل، ترجمهء علاءالدین طباطبایی.- تهران: هرمس، 1379.
x