۱۳۹۸ تیر ۱, شنبه

شکستن حریم خصوصی یا اعتراض به ریاکاری افراد سرشناس؟

الیت جامعه ایرانی، اگر بشودکتابخوانی، اهل فرهنگ و هنر بودن، نشریات سطح بالا خواندن را  نماد الیت بودن دانست،  در جاهایی مثل انتشار فیلم یک بازیگر کاملا نشان  می‌دهند که از آن همه مطالعه   یا فقط خوانده‌اند که خوانده باشند، یا صرفا ژست است یا اثبات اینکه خواندن بدون تجربه کافی نیست. 
چرا؟ چون از مفاهیمی که از جوامع دموکرات وارد ایران شده در جای غلط استفاده می‌کنند. 
یکی از آنها بحث «حریم خصوصی» است. هزار بار باید برایشان نوشت که حریم خصوصی برای شخصیت‌های عمومی در فضای عمومی وجود ندارد.  جالب اینجاست ما ملتی هستیم که در جایی که حریم خصوصی باید رعایت شود رعایت نمی‌کنیم. مانند حریم خصوصی در زندگی مشترک، حریم خصوصی فرزندان، حریم خصوصی همسایه، همکار، دوست و... بعد جایی که فرد حریم خصوصی ندارد یاد حریم خصوصی می‌افتیم، مثل حریم خصوصی برای رییس جمهور سابق که هنوز یک شخصیت برجسته سیاسی و تاثیر‌گذار است، حریم خصوصی برای یک بازیگر سرشناس و...
جالب اینجاست خیلی از کسانی که در حال توجیه ستاره اسکندری هستند  ده سال پیش علیرضا افتخاری را تحریم کرده بودند چرا که در اوج جریانات ۸۸ در مراسمی شرکت کرد که احمدی نژاد حضور داشت و با او روبوسی کرد و گفت «آقای احمدی نژاد دوستت دارم». محمدرضا شریفی نیا هم منفور شد چون حامی احمدی‌نژاد بود و در مراسم تنفیذ او‌شرکت کرد. دغدغه این افراد نه حریم خصوصی است، نه در سمت مردم بودن، دغدغه‌شان «حفظ وضعیت موجود اما بدون اصول‌گرایان» است. 
خانم اسکندری در سال ۹۳ با سایت جهان نیوز مصاحبه کرده که همه می‌دانیم حکومتی است. هدف مصاحبه به بهانه دفاع و ترویج حجاب بوده و با زنان سرشناس رشته های هنری و ورزشی انجام گرفته. خانم اسکندری گفته «این پوشش را دوست دارم و مانع کارم نمی‌شود» حتی ادعا کرده که هرجایی غیر از ایران بود در این حرفه وارد نمی‌شد و شرایط ایران (قوانین اسلامی) به او احساس امنیت می‌دهد.  
حقیقت این است که ایشان مجبور نبوده مصاحبه کند، کما اینکه افراد زیادی هستند مثل آناهیتا همتی و پرستو صالحی که این کار را نمی‌کنند. هیچ اجباری ندارد بگوید این پوشش را دوست دارد. ریا در ایران عادی است و همه ما کم یا زیاد به آن تن داده‌ایم اما یک پرنسیپی هم باید باشد که این خانم نداشته. برای همین مخالف شبنم طلوعی عزیز هستم که با اتکا به کارهای خیر دوست و همکار قدیمی می‌خواهد از او دفاع کند. خانم اسکندری سال قبل در حالیکه بسیاری از هنرمندان دعوت افطاری رییس جمهور جمهوری اسلامی را نپذیرفتند، به مهمانی افطاری رفت. هرجور نگاه می‌کنم خانم اسکندری همیشه کنشی داشته پس قاعدتا چندان هم بی ادعا و بی سرو صدا نبوده و طبیعی است که زیر ذره‌بین هم باشد. 
شبنم طلوعی عزیز از اینکه ستاره اسکندری در یک کفه ترازو با آرزو نامداری قرار گرفته ناراحت است. از نظر ایشان فرق است بین این دو. اما واقعیت این است که فقط شدت تبلیغشان فرق دارد. آزاده نامداری گفته «چادر را دوست دارم» خانم اسکندری کفته «این پوشش (مانتو و روسری) را دوست دارم». 
بیشتر از این هر دو با پوششی که گفتن دوست دارند همیشه نقش بازی کردند و یکی در پارکهای سوییس آبجو به دست و بی حجاب شکار شد یکی با بند سوتین بیرون افتاده در فروشگاههای ترکیه. 
خانم طلوعی از خشم زن فیلمبردار ناراحت است. اما خشم و حمله خانم اسکندری ر در انتهای فیلم نمی‌بینند.  چرا خانم اسکندری با آن هموطن خشمگین گفتگو نکرده؟ شاید به جای  اینکه به دوربین او حمله کند با او کفتگو می‌کرد این فیلم پخش نمیشد. راستش برای من رفتار خانم اسکندری بی شباهت به راننده اسنپ نبوده که به جای عذرخواهی مسافر را مقصر جلوه داد.  
بله مردم خشمگینند، عامل این خشمگینی نه دوربین و فیلم گرفتن که ریاکاری و عدم باور و اطمینان به افراد سرشناس است. این مردم از بازی خوردن و به بازی گرفته شدن خسته اند. چرا خشمگین نباشند وقتی می‌بینند که در حالیکه در سالهای اخیر دیگر منفعل نبوده اما قشر سرشناس جامعه کماکان ترجیح داده برای حفظ شغل و موقعیت در سمت حاکمیت و گفتمان غالب آن بایستد؟ 

فکر می‌کنم دو اتفاق اخیر (واکنش به رامبد جوان و ستاره اسکندری) تلنگری باشد به افراد سرشناس که از حالا جایگاه خود را مشخص کنند که آیا حاضرند متحد مردم باشند یا منفعت شخصی آن ها را وادار به خوش رقصی برای حاکمیت زور کند.