۱۳۹۴ آذر ۱۲, پنجشنبه

چرا نقد ليلي نيكونظر به توييترفارسي لايك دارد؟

من با ادبيات نيكونظر به عنوان يك روزنامه نگار در نقد جماعت توييتر مشكل داشتم چون به از آنها نبود. 
خانم نيكونظر سابقه اين ادبيات و نگاه بالا به پايين را دارند، كه دقيقا چيزي شبيه همان افرادي است كه نقدتيز كشيده است. 
اما نميتوانم زياد ايراد بگيرم چون وقتي كارد به استخوانم ميرسد خودم ادبيات تندي دارم. 
من متنش را لايك زدم فقط براي "كليات و مفهوم" متنش كه موافق بودم. همان تربيت يافته هاي بعد انقلاب، همان ها كه انقلاب را به هدف رسانده و عزت و اعتبار روشنفكر و روشنفكري، آداب و احترام و نقد و نظر را به "گند" كشيده!  اين فحش نيست واقعيت است! 
كساني كه به نيكو نظر  معترضند اتفاقا جز دسته اي اند كه مورد نظر ايشان نبوده. حالا چرا آنها به جنب و جوش افتادند، متحيرم!

تجربه من از چندين بار وارد توييتر شدن در يك سال و نيم اخير:
اوايل بلد نبودم پس بچه هاي اينستا راديو را دنبال كردم ( مستقيم يا غير مستقيم) چيزي كه ديدم آنقدر وحشتناك بود كه تا مدتها شوكه بودم. تمام ادبيات توييت ها كمر به پايين. زن و مرد هم نداشت. شايد تنها جايي بود كه برابري بود البته در "كول" بودن و استفاده از كلمات ركيك!
تمسخر و تحقير اين و آن خوراكشان بود. ادبيات ناموسي راه به راه استفاده ميشد. يكي از چيزهاي جالب اين بود زنها از مردها كم نمياوردن، فقط مشكل اين بود آنها هم ادبيات ناموسيشان به "زنان وابسته" ( مادر، خواهر، عمه، زن) ميرسيد.  توييت هاي فراواني ديدم كه زني براي خطاب زن ديگر "جنده، لاشي، ضعيفه، برو بده " و.....به كار برده بود. از توييت مردان ديگر نمينويسم. اين فضا براي من مسموم بود. ميدانستم همه واقعيت نيست اما با يادآوري دوران جواني در ايران و رفت و آمدم با اقشار مختلف ميدانستم اينها بخش بزرگي از جامعه امروزند. 
به طور اتفاقي يك خواننده وبلاگ كه روزنامه نگار هم هست من را فالو كرد و من به واسطه او چند روزنامه نگار و چند وبلاگ نويس را فالو كردم. حالا هر از گاهي شايد يك سر به توييتر بزنم و مسلما آن فضاي مسموم را نميبينم. اينكه چه كسي را فالو كنيم مهم است. اما.... مطمئنا ليلي نيكونظر منظورش نه اين دسته دوم كه دسته اول بود. ما نميتوانيم دورمان را با آدمهاي فرهيخته و آداب دان پركنيم و بعد فكر كنيم دنيا همين است. اتفاقا برعكس، اكثريت و واقعيت دنيا خارج از آن دايره محدوديست كه به دور خودمان پيچيديم. 
آدمهاي فهميده توييتر! حمله شما به نيكونظر مرا ياد مردان و زناني ميندازد كه تا از تبعيضات جنسيتي صحبت ميشود ميگويند "من نيستم، بابام اينطور نيست برادرم آنطور نيست. "
بياييد ببينيد كدام بيشترند؟ 
شما اگر هرگز بددهاني و فحاشي نكردي و زامبي نبودي پس متن نيكو نظر درباره شما نيست. درباره آنهاييست كه من هم ديده ام، همانها كه جز زير كمر حرفي تدارند حتي براي تحليل مسايل سياسي و اجتماعي! 

۱۳۹۴ آذر ۱۰, سه‌شنبه

ما تحقير ميكنيم

ما تحقير ميكنيم! 

يكي از متداول ترين رفتارهاي ما تحقير ديگران است. 
ما ميتواند "تهراني" ها باشند كه "شهرستاني ها" را در دانشگاه براي لهجه، نوع لباس، نوع رفتار به سخره ميگيرند. 
ما ميتواند، "مرداني" باشند كه زنان را براي دقت نظرشان، احساساتي بودنشان، زود واكنش نشان دادنشان ، تحقير كنند يا مرداني كه با معيارهاي "مردانگي" آنها هم تراز نيستند به سخره بگيرند. 
ما ميتواند "زنان و مرداني" باشند كه بخاطر استعداد و توانايي و البته موقعيتهاي استثنايي در جامعه نابرابر توانسته اند موفق شوند و اولين قدمشان تحقير و تضعيف زنان و مردان ديگر است كه "بي عرضه" اند كه نتوانستند. 
ما ميتواند، جواني از خانواده مرفه باشد كه به افراد كم بضاعت با ديده تحقير نگاه كند.
ما ميتواند كساني باشند كه خط كش سواد و بي سوادي در دست دارند و معيارشان تعداد نامها و نظريات حفظ شده است! يا تعداد كتاب خوانده شده، آن هم نه هر كتابي، كتابهاي "خاص". 

ما ميتواند هريك از "ما" باشد كه هرگز پايمان را در كفش ديگري نكرده و به جايش راه نرفته ايم! 

ادامه دارد...