۱۳۹۴ مرداد ۳۱, شنبه

قوانين محدود كننده

امروز كه براي سومين بار در صفحه روزنامه سوئدي كه عضوشم كامنت گذاشتم متوجه شدم اين مسئله كار كردن خارج از حد تحصيلات بالاخره برام معضل بزرگي شده و دغدغه اصلي زندگي! 
اصلا معنيش اين نيست شغلم و دوست ندارم( كه دارم) و يا براي شغلهاي پايين تر ارزش قايل نيستم( كه كار كردن به عنوان پخش كننده تبليغ، نگهداري كودك، پشت صحنه رستوران، و حالا سه سال دستيار سالمند نشون ميده كار براي من عار نبوده و همه كارها برام ارزش دارند) اما واقعا حس هرز رفتن توان و استعدادم خيلي داره آزار دهنده ميشه! اينكه اگر قوانين سوئد همان قدر كه براي پناهنده ها دست و دلباز بود براي تحصيلكرده ها هم دست و دلباز بود و فرصت در اختيار ما ميذاشت همونقدر كه در اختيارآنها ميداره الان من قطعا حايگاه شغلي و اجتماعي خيلي خيلي بهتري داشتم. 
بدبختي اينه حتي اين موضوع براي پناهنده با نحصيلات بالاتر هم هست. يعني پناهنده بي تحصيلات وضعش بهتر از تحصيل كرده هاست! كلا از بزرگترين ايرادات سوئد عدم اهميت به تحصيل كرده هاست.

حالا به دلايل مختلف سه بار هست كه در روز هاي اخير كامنتهاي بلند بالا هم به انگليسي هم سوئدي گذاشتم( حالا سوئدي رو مطمئن نيستم درست نوشته باشم ولي اميدوارم بفهمن)

پي نوشت: شديدا دارم به روانشناسي و اهميتش علاقه مند تر ميشم. اصلا هرچيزي ميشه ميبينم چقدر عامل روان مهم هست. يك گزينه ديگه به ليست وضعيت بعد از گرفتن اقامت اضافه شد
روانشناسي در كنار روزنامه نگاري، علوم سياسي و مديريت! 
پرستاري هم گزينه اي هست كه روز به روز داره كم رنگتر ميشه

۲ نظر:

  1. حالا که در حال برنامه ریزی هستی، وکالت رو هم بزار تو لیست. اشراف داشتن به قانون خعیلی مهمه.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دنگ و فنگش زياده ولي نيم نگاهي بهش دارم:))

      حذف