۱۳۹۴ مرداد ۳۰, جمعه

دوست داشته شدن

سيما راست ميگفت كه تنها مشكل من يك چيزه، اينكه دلم ميخواد همه دوستم داشته باشند!
 كلا دوست داشته شدن رو دوست دارم! 
حال اين روزهام خوبه، مشتري ها دوستم دارن، همين برام كافيه انگار! تمام خستگيهام ميره وقتي تعريف ميكنند! 
ديشب واسه يكيشون كه مشتري محبوب فعلي هست كيك پختم! شيريني پزي خيلي خوبه ولي چون ريخت و پاش زياد داره فراري ام ازش! اما سر كار با عشق و علاقه درست ميكنم و بعد كه خوب در مياد و اون لحظه كه برميگردن ميگن: " ِمممم، دِ وار يِتّه گُت!"  انگار بزرگترين جايزه دنيا رو گرفتم! 
همينقدر كوچيك و قابل دسترسه حس خوشبختي هام!  همينقدر قانعم، و چرا هميشگي نيست نميدونم! ولي حالا زمان غر زدن نيست، حالا حالم خوبه، مشتريها دوستم دارن، آدما دوستم دارن همونطور كه من دوستشون دارم! 
دوست داشتن و دوست داشته شدن خيلي خوبه، از دستش نديد:) 

۲ نظر:

  1. باز خوبه تو میدونی چی میخوای. من کلا با خودم مشکل دارم D: اگه کاری از دستم بر بیاد واسه یکی انجام میدم، غریبه و آشنا هم نداره. اما می خوام که طرف بی خیالم بشه و دو ساعت ازم تشکر نکنه و خیلی دور و برم نپلکه. کلا حریم خصوصیم خیلی وسیع تشریف داره! اما خب نمیشه، مردم یه همچین رفتار عجیبی رو نمیفهمن.
    البته این موضوع در مورد افراد انگشت شماری که قبولشون دارم فرق میکنه. در مورد اونا مثلِ آدم رفتار میکنم D-:

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تو كلا گونه نادري هستي و به نظرم به سوئدي ها شباهت داري. پاشو بيا سوئد😂

      حذف