۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

از خودم عصبانیم

بیدار میشم، صبحانه رو اماده میکنم، در هوای دم کرده رو به جنگل میشینم و چای داغ، پنیر و نون تست میخورم. از دست خودم، از بی ارادگیم از استرس های بیخود برای امتحان، عصبانیم. ازاینکه دو هفته رژیم میگیرم وزن کم میکنم و به جای اینکه ادامه بدم ولش میکنم عصبانیم! امروز باید شروع میکردم به درس خوندن برای امتحان در پیش رو! ذهنم هزار جا میره، باید باشگاه هم برم، گرونترین باشگاه اینجا اسم نوشتم که بخاطر پولی که هر ماه از حسابم بر میدارن خجالت بکشم و برم ورزش و دریغ از کمی خجالت!
وقت لباسشویی گرفتم، یه کم درس خوندم، به همکلاسیم ایمیل زدم، بانکم و چک کردم و برای هزارمین بار سرم سوت کشید از خرجهایی که ناخواسته میفته رو دست آدم! به کتاب زبانی که قرار بوده در طی دو ماه تابستون همش خونده بشه و کلی جلو بیفتم اما گوشه اتاق افتاده و خاک میخوره نگاه کردم،، ناهار درست کردم، بعدش آماده شدم که برم باشگاه! "این دفعه دیگه جدیم" به خودم میگم و میرم سمت باشگاه. اول باید میرفتم از بانک سوال میکردم کمی معطل شدم بعد رفتم سمت باشگاه که سر کوچه اش فروشگاه مورد علاقه ام بود که اجناسش گرونه اما وقتی حراج میخوره جون میده واسه خرید. وسوسه شدم و رفتم توش! حالا میدونستم پول ندارم اما باز خرید کردم! به ظاهر مفت خریدم ولی الان برای من همین مفت هم خیلی بود! از فروشگاه اومدم بیرون و به ساعت نگاه کردم دیدم اگر باشگاه برم و بعد خرید هفتگی هم بخوام بکنم به وقت لباسشویی نمیرسم پس بی خیال باشگاه شدم و رفتم خرید. به همین سادگی "این دفعه جدیم" مالیده شد!
 میوه رو رفتم از میدون تره بار خریدم، خواستم سوار اتوبوس بشم برم ته خط که از فروشگاه همیشگی خرید کنم حساب کردم دیدم اوووه کی حوصله داره نیمساعت بره، دوباره همون راه و برگرده همین بغل خرید میکنم! اما یادم نبود که همین بغل فروشگاهش همون جنس و حداقل 5 کرون گرونتر میده و وقتی 10 تا چیز میخره میشه 50 کرون تفاوت!!! خریدم رو کردم و غرغر کنان برای خودم سوار اتوبوس شدم، خونه رسیدم هنوز ساعت 4 بود(یعنی اگه باشگاه هم میرفتم به لباسشویی میرسیدم)
نشستم پای نت، با "ه" صحبت کردم، کمی میل ها م رو چک کردم تا وقت شستن لباسها رسید! 
حالا منتظرم برم لباسها رو از ماشین در بیارم و بذارم تو خشک کن! یه قهوه هم درست کردم که خیلی بی مزه است. نه ورزش کردم، نه قدم زدم نه درس خوندم! حالا حق دارم از خودم عصبانی باشم؟!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر