همیشه براتون از خوبیهای نیکلاس گفتم. از اینکه چقدر فمینیسته، چقدر مهربانه، چقدر درکش بالاست و چقدر زندگی با فهم مشترک و اعتماد داریم. ولی شاید بد نباشه از بدیهاشم بگم. چون آدمها خوب و بد دارند. همونطور که من بدیهایی دارم.
مهمترین بدی نیکلاس بی توجهیو در عالم هپروت بودنشه. انقدر تو دنیای خودش و پژوهشهاش غرقه هیچ چیزی به چشمش نمیاد. زندگی با چنین آدمی راحت نیست اگر حساس باشی.
از نمونه هایی که اخیرا رخ داده اینکه بعد یکسال و نیم زندگی در این خانه نقلی نمیدونسته که ما در سرویس بهداشتی پریز برق، لامپ بالای میز و تایمر داریم. اصلا هم فکر نکنید چیزیه که دیده نمیشه قشنگ جلوی چشم هست اما ایشون ندیده!
روزی ده بار پشت سرش یخچال و باید مرتب کنم، چون با اینکه بارها بهش یاد دادم هر وسیله ای روکجا بذاره که از فضای یخچال استفاده بهینه بشه، باز میبینی همه چی درهم برهمه و وقتی هم اعتراض میکنم میگه: این هیچ اهمیتی نداره!
در عرض چهار هفته، وقتی من خانه نبودم موفق شده سرپوش میکرو رو آب کنه! امشب هم از محل کار تا خانه(حدود هشت کیلومتر) دوچرخه زده و تازه در اسانسور خانه فهمیده که کلاه ایمنی رو برعکس گذاشته!
از همه این شاهکارها هم عکس میگیره و میذاره در اینستاگرام. سر به هوایی اش انقدر زیاد شده که دیگه صدای خانوادهاش هم درآمده و میدونن اون لحظههایی که من از ته دل آه میکشم چه معنایی داره.
البته با برخی کارهاش میخندم ولی با برخیش واقعا دلم میخواد سرم و بکوبم به دیوار.
خواستم فقط بدونید همیشه همه چیز گل وبلبل نیست😂
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر