۱۳۹۲ تیر ۱۲, چهارشنبه

امضا پیش از قرارداد

امروز دیدم یک مسیجی تو فیس بوک دارم که فرستنده رو هم نمیدونم کیه، البته بعد فهمیدم در یک مکالمه اضافه شدم ولی از طرف کی نفهمیدم! یه چیزی حدود 300 نفر قبل من بودن و من واقعا وقت نداشتم سیصد تا بالا پایین کنم ببینم کی من رو اضافه کرده بوده، در هر صورت فقط به سر پایم رفتم و دیدم همسر یکی از در بند های به نام پیامی نوشته که قصد دارند نامه ای به آقای هاشمی بدهند در خصوص آزادی بانو...!
بنده هم ذوق مرگ از اینکه میتونم با یک امضا مشارکت داشته باشم اسمم رو نوشتم! بعد یهو به خودم آمدم، اوی این افراد خطرناکند، نامه هاشون هیچوقت با عقاید تو همراهی ندارند، از اول تا اخر باید از یک دوره ننگین به عنوان دوران طلایی نام ببرند و ...و در نهایت آخر کدام ابلهی هنوز متن نامه نخوانده امضا میکند! در نتیجه امضایم رو پس گرفتم! و براشون هم نوشتم که مگه میشه متن نامه نداشته باشیم و امضا کنیم؟!
بعد یادم افتاد این اتفاق میان اصلاح طلبها عادیه. برای تولد خاتمی هم این اتفاق افتاده بود، بسیار از نامه هایی که از زندان با نامهای متعدد بیرون میاد خیلی از نامها بعدا منکر امضا شدند یا ترجیح دادن سکوت کنند ولی رضایت نداشتند. البته نمیشه گفت صرفا این گروه اینطوری هستند کلا سیستم ایران این شکلی هست.
تو فیسبوک هم نوشتم که حالا که دارید چپ راست به خارج نشین ها گیر میدهید در این یه زمینه شرف دارندبه صد تا فعال داخلی برای اینکه این یه مورد رو یاد گرفتند از غربیها که اول نامه وبیانیه بدن بعد تقاضای امضا کنند

من مبهوت بودم که چطور کرور کرور زنها، از هر قشری، داخل و خارج ، فعال و عادی بدون توجه به این امر نامشان را برای امضا دادند. و متاسفم برای خانمی که این همه ادعاش میشه ولی نمیدونه باید اول نامه رو بنویسه بعد امضا بگیره. خداییش این نوبریست که اول امضا بگیریم بعد نامه بنویسیم!!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر