۱۳۹۳ بهمن ۱, چهارشنبه

Ctrl+Alt+Delete

یک هفته مریض هستم و بجز شنبه بقیه اش را خانه افتاده ام! از بس خوابیدم و دراز کشیدم وزل زدم به مانیتور حالم بد شده. در چند روز اخیر به صرافت افتادم برای سامان دادن به مطالب وبلاگ. بی دلیل هم نبود البته، داشتم فکر میکردم در گذشته اگر از دوستی ها ورابطه هایم مینوشتم یا تمام شده بودند یا در یک دوره طولانی. حداقل چیزی بود! اما این جا همیشه از "هیچی" نوشتم.

به هر حال، امروز چندین پست رو موفق شدم- در طی 4 ساعت!!!_ حذف کنم.راستش از من این حذفها بعید است. اگر قبلا با خوندن نوشته های قدیمی لبخند میزدم یا به فکر فرو میرفتم بعضی نوشته های یک سال اخیر تنها حرصم را در میاورد. دیلیت دیلیت دیلیلت! و اینها بی دلیل نیست. به نقطه ای رسیدم که باید یکسال پیش میرسیدم. اما گوش ندادم، همه را متهم کردم به بد بینی! همه را متهم کردم به نشناختن! اما چه بخواهیم چه نخواهیم یک سری رفتارها معنی اش همان است که هست! و من انگار هر بار قرار است خودم را گول بزنم که " این فرق دارد" یا مخالفت کنم با " نه لطفا جنرالایز نکنید" 
به هر حال پستها دیلیت میشوند، و تمام باورهای مثبت منفی، و تمام حسهای خوب ، بد! و آدمهایی که روزی برای من عزیز بودند تبدیل میشوند به هستنهای همان گوشه ای! به روش خودشان "محترمانه" کنار میگذارم! 
 باشد که آدم شوم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر