۱۳۹۳ دی ۱۳, شنبه

مج میکر

تو ایران به مچ میکر میگویند :جاکش! یکی از بی معنی ترین و سخیف ترین معانی که صد البته میتوانم با دیدگاه فمینیستی  این واژه را به صلابه بکشم که نگاه ابژه جنسی به زن دارد. اما به نظر من  مچ میکر یعنی کسی که میتواند دو آدم را مچ کند، مچ کردن هنراست. این در کشوری مثل ایران هست که یک رابطه صرفا برای سکس بد شمرده میشود- هرچند که این روزها اکثرا دنبال رابطه صرفا برای سکس هستند اما کماکان بار منفی دارد- . اینجا نه، اینجا مچ میکر یعنی دو نفر که میشناسی و میدانی چه نقطه نظراتی دارند را با هم مچ کنی. و این صرفا به رابطه جنسی برنمیگردد. معرفی کردن برای هر نوع رابطه ای مچ میکینگ هست. اینکه شما یک نفر را میشناسید که دنبال رابطه جدی هست و بعد یکی دیگر دنبال دوست دختر/پسر  و بعد فکر کنید خوبه دیگه اینا با هم دوست بشن، این غلط است.  شما باید ببینید هر دو طرف دنبال رابطه جدی هستند یا نه؟ آدم سنتی را به آدم مدرن معرفی کردن صرف اینکه هر دو مجردند و دنبال کسی هستند مچ علطی است. اینکه یکی دنبال سکس هست و دیگری دنبال رابطه و بعد اینها را بهم معرفی کردن اشتباه است! و امثال اینها... 
دوران لیسانس و دردانشگاه و جمع خودمان معروف بودم به مچ میکر. اگر پسری میامد ومیگفت قصد دارد با فلان دختر دوست شود بهش میگفتم به دردش میخورد یا نه! ( من تمام دوستانم پسر بودن در ایران، دخترها در زمان ما پا پیش نمیگذاشتند و همیشه منتظر بودند یکی بیاید طرفشان در نتیجه و طبیعتا این پسرها بودند که انتخاب میکردند) معمولا هم نتیجه خیلی خوب بود. اما سالهاست این کار را نکردم چون موردی پیش نیامد و دلم برایش تنگ شده بود. 

دیشب با دختر روسی که ولوله ای است در نوع خودش و خیلی زیادسکسی و هات بیرون رفته بودم، برایم سر صحبت باز کرد که دلش میخواهد با پسری که یکی دو هفته پیش اتفاقی رابطه داشته بازم باشد اما نمیداند چطوری. اولش وقتی نوع رفتار پسر را در این مدت تعریف کرد گفتم: "بذار بره! تو همین الان اراده کنی ده تا مرد حاضرن بیان باهات تو رختخواب!" ولی بعد فهمیدم با اینکه بعد از اون پسر با دو نفر دیگر هم رابطه داشته اما به خوبی اون نبوده و دوستم بدجوری دلش سکس با اون پسر را میخواد. خلاصه اس ام اسهای رد و بدل شده را نشانم داد و تاکید کرد که چه امشب با اون باشد چه نباشد چیزی از دست نمیدهد- پسر برای شش ماه به کشور دیگری میرود- اما ترجیح میدهد حداقل یک بار دیگر با او باشد.
اینجا بود که آن ناخوداگاه مچ میکری من نیش زد. و به آن دختر کمک کردم که با چه اس ام اسهایی آن پسر را ترغیب کند به دعوت شبانه! کاری که دختر از پریروز تا جالا تلاش کرده و مدام جواب نه گرفته ، در عرض پنج اس ام اس حل شد و ده دقیقه بعد پسر آمد دنبالش!
عصر دختر بهم پیام داده و کلی تشکر کرد که بدون کمک من نمیتوانست این کار را بکند. تصور کنید دختریست که هر مهمانی برود تنها بر نمیگردد-  البته تعجب میکرد که من چطور خودم تنها هستم. خندیدم و بهش گفتم: اصولا چیزی که به دیگران میگم همان چیزهاییست که خودم نمیتوانم انجام بدهم.

 به هر حال بعد سالها- حدود 6-7 سال؛ حس خوبی بود این مچ میکینگ! 

۳ نظر: