۱۳۹۳ دی ۲۹, دوشنبه

تهران

"تهران" بازار داغ دیروز و امروز موسیقی ایرانی شد. سیاوش قمیشی از تهران خواند. ما بی سرزمین تر از بادها گوشش دادیم، نه یک بار و دوبار، بلکه دهها بار. اما هرجور گوش دادم آن حسی که "طهران" امیر کریمی بهم میداد را نداد. گشتم و اهنگش را پیدا کردم. خیلی ضعیفتر از نظر موسیقیایی اما قوی تر از نظر حس ومعنا. هرچند لابلای شعر داشتم به آنالیز کردن شعر میپرداختم. حساسیت ها را بالا ببری نمیتوانی از هیچ چیز ساده بگذری. مثلا وقتی میخواند" در کوچه کوچه هایش مردان همیشه مردند" اخمهایم بی اختیار در هم میروند. ولی هرچه گوش میدهم میبینم آن لحظه که میخواند: "تهران شب از تو دور است، تهران همیشه نور است، تهران و کوچه هایش یاداور غرور است" تمام تهران میاید جلوی چشمم . تهرانی که من شناختم، تهرانی که عاشقش شدم، تهرانی که حتی دود و دمش برایم دوست داشتنی بود، تهرانی که توی خیابانهایش گریه کردم، خندیدم، عاشق شدم، فارغ شدم.
تهران سیاوش قمیشی این حس را به من انتقال نمیداد. تهران سیاوش قمیشی تهرانِ غم بود و دلتنگی، نمیدانم چرا نصف ویدیو کلیپش شده بود مراسم محرم! تهران نورانی نبود نه در کلیپ نه در متن ترانه. من تهران را آنجور دوست دارم که امیر کریمی گفت.. تهرانِ همیشه نور... تهران قلب تپنده ایران، تهران و مردمانش!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر