۱۳۹۳ دی ۲۲, دوشنبه

سوزن به خود جوالدوز به دیگران

ايرانياني از ديروز شروع کردند به خرده گرفتن حضور نتانیاهو، و زیر سوال بردن کل حضور مردم و راهپیمایی بزرگ و یکدست پاریس که برای یک هدف بود: حمایت از آزادی بیان.
کامنتها را میخوانی نمیدانی سرت را به کدام دیوار بزنی. تصور کنید ابلهانی هستند که راهپیمایی دیروز را با راهپیمایی 9 دی مقایسه میکنند و ادعایشان هم این بود که هر دو حکومتی بودند نه مردمی!!!!!!!!! یک نفر نیست به این ها بگوید- البته میگویند ولی این افراد نمیخواهند بشنوند- دولت کشورهای دموکراتیک با رای مردم، بر اساس یک مبارزه انتخاباتی درست و در آزادی کامل رسانه و مطبوعات با دهها مناظره و بحث و جدل وسخنرانی های انتخاباتی بی نیاز از خطوط قرمز تشکیل میشود و مردم این کشورها به دولت هایشان اعتماد دارند و دولت یک کشور دموکرات یعنی نماینده مردم با تفکرات مختلف. مقایسه دعوت دولت فرانسه از مردم کشورش برای راهپیمایی با دعوت حکومتی که اساسش دیکتاتوری است و ذره ای از آزادی انتخاب در آن نیست واز قضا همان دوره دولت وقت یک دولت برآمده از کودتای انتخاباتی بود و کلا رسانه آزاد هم وجود ندارد که صدای مخالفین بیاید و از آن بدتر اینکه خیلی از افراد شرکت کننده در راهپیمایی ها با زور و اجبار کارمند دولت بودن و یا گرفتن پول و ساندیس، هستند، یک مقایسه مضحک و احمقانه است.
و اما حضور نتانیاهو و چند نفر دیگر که از قضا چشم ایرانیان تیز بین فقط نتانیاهو را دیده نه بقیه را (ولی اروپایی ها به حضور همه آنها اعتراض داشتند) فقط یک سوی قضیه است و اصل قضیه این بود که هیچ چیزی نباید مانع فرد و افراد از بیان دیدگاهش شود. – دیدگاهی که به هیچ فردی آسیب نمیرساند، نه که به باورهایش توهین میشود- دیروز همه جمع شدند تا بگویند در برابر تروریسمی که بر علیه بیان عقیده و آزادی بیان به وجود آمده تمام دنیا متحد است. اینکه یک نفر را صرفا بخاطر عقیده اش بکشیم با اینکه یک نفر را در جنگ بکشیم کمی فرق دارد! از نظر من خیلی فرق دارد ولی با ارفاق میگویم کمی فرق دارد! حداقل این که در اسراییل در ماه آگوست در روزنامه هاآرتص- مهمترین روزنامه اسراییلی- دو روزنامه نگار یادداشتی نوشتند علیه نتانیاهو و کارهایش و کشتار آن روزها که صد تا عرب ننوشتند! آن دو روزنامه نگار زندانی نشدند، شکنجه هم نشدند، روزنامه هم تعطیل نشد! حتی امروز همین روزنامه ریز جزییات اینکه نخست وزیرشان دعوت نبود ولی خودش را رساند نوشته بود و از ریز رفتار عصبانی هولاند هم نوشته بود. به جای پس و پیش کردن ماجرا به نفع نخست وزیرش!
حالا جالب این است که این ایرانیان عزیز دل بند حقوق بشر شناس! چند تاییشان در روزنامه های داخل ایران قلم میزدند که وضعیتش مشخص است! بیشتر آنها که من کامنتهایشان را مستقیم وغیر مستقیم خواندم مشوق رای دادن مجدد در سیستم ناسالم انتخاباتی بودند و خب باید به عرضشان برسانم که انقدر از نتانیاهو بیزارند بخاطر کشتار جنگی اش، در کشورشان همین روزها قرار است یک انسان، یک جوان را بخاطر عقیده اش اعدام کنند، و همین آقایان و خانمها نمیگویند ما فردا در هیچ چیز کشور مشارکت نمیکنیم چون این اتفاق افتاده! – بعضی از این عزیزان ساکن فرانسه بودند و گفته اند به دلیل حضور نتانیاهو در راهپیمایی شرکت نمیکنند- اینها نمیگویند که خیلی مواقع به کسانی بدتر از نتانیاهو اقتدا کرده و میکنند! و با جمله" مصلحت اینه..." یا " حالا وقتش نیست..." قضیه را توجیه میکنند.
این ایرانیان عزیزی که انقدر براشون حقوق بشر اهمیت دارد و حقوق انسانی اولویت است دیروز قهرمان جدیدشان علی مطهری را بخاطر اینکه درباره حصر صحبت کرده وبهش حمله شده تا عرش اعلا بردند و نفهمیدند که همین فرد در همان صحبتها علیه زنان چقدر سخنوری کرده! این دسته افراد سخنان هادی غفاری را استاتوس میکنند و یادشان میرود ایشان اوایل انقلاب چه سمتی داشته!
چرا راه دور برویم همین انسان دوستان امروزی که به بودن کسی که در دفاع از کشورش در برابر تروریستهای حماس دیوانه وار دست به حمله زده-  بگذریم از شیطنتهای حماس برای  بالا بردن آمار کشته ها با پناه بردن در مدارس و مناطق مسکونی- اعتراض دارند یک سال ونیم پیش روزی که فرمان دهنده قتل دهها نویسنده و فعال سیاسی و مدنی، درون و برون مرزی رد صلاحیت شد ماتم زده شده بودند که حالا به چه کسی رای بدهند!

روز به روز نه از مردم ایران، اما از قشر پر مدعای شبه روشنفکر و فعال سیاسی داخل و خارج ایران بیزار میشوم. یک نفر نیست به اینها بگوید تحلیلهای تخیلی تان از اوضاع اروپا را بگذارید برای خودتان و بچسبید به رساندن ایران به یک دهم دموکراسی اروپا!

حضور تمام رهبران کشورهایی که در آن ازادی بیان و رسانه وجود ندارد در راهپیمایی دفاع از ازادی بیان محکوم است، شرکت کسانی که دستشان به خون مردم هم الوده است محکوم است. اما اصل این تظاهرات اتحاد در برابر تحجر و توحش بود. و یا زیباترین جمله که تیتر روزنامه ایندیپندنت بود: "میخواستند فرانسه را به زانو در آورند، اروپا به پاخاست!"
باور کنید فهمیدن این تفاوتها سخت نیست. دیروز در راهپیمایی پاریس، یک میلیون از هر نژاد و رنگ با هر مذهبی جمع شدند که بگویند از ازادی بیان، این اساسی ترین اصل دموکراسی حمایت میکنند و هیچ کس حق ندارد کسی را برای ابراز عقیده اش بکشد!
مجله شارلی ابدو یک مجله بینهایت چپ بود که خیلی هم مخالف داشت اما دیروز یک میلیون نفر به تنها چیزی که فکر میکردند نه شارلی ابدو برای شارلی ابدو، که به شارلی ابدو برای حق آزادی بیان و امنیت داشتن بود. حداقل در این مورد نتانیاهو کسی را نکشته * اما حماس نازنین این دوستان برای هر کس که منتقدش باشد مجازاتهای سنگینی در نظر میگیرد!
خواهش میکنم اروپا را بسپارید دست خودشان که این همه سال دموکراسی و حقوق بشر را تمرین میکنند و هر روز قدم های بزرگتری برای رسید به آن بر میدارند. و شما لطفا بی استفاده از تئوری های این قاتلین و جنایتکاران وبدون الگو برداری از اینها، کشور خودتان را به دموکراسی برسانید- انها هم که در دل این غرب جنایتکار هستند بهشان توصیه میکنم از این کشورهایی که حقوق بشر در آنها رعایت نمیشود و دستشان به هزاران خون الوده است کوچ کرده و جایی در این کره خاکی پیدا کنند و حقوق بشر خودشان را بسازند و البته یادشان باشد که اگر مذهبی هستند اساس دینشان و گسترشش با کشتار بود، اگر چپی هستند سردمدار تفکرشان یکی از ده جنایتکار تاریخ جهان بود – البته باقیشان هم در رده های پایینتر- و اگر اصلاح طلب هستند یادشان باشد از گنجی و حجاریان، جلایی پور و عبدی تا خاتمی و موسوی و کروبی مستقیم و غیر مستقیم  دستهایشان آلوده است. یا سکوتشان منج به امتداد الودگی شده.

·       اعلام شده نتانیاهو در غزه 7 روزنامه نگار را کشته، من اسم این رو ترور روزنامه نگار برای آزادی بیان نمیذارم! در آن روزها جنگ بوده، و در این جنگ روزنامه نگارها کشته شدند، مثل بسیاری خبرنگار و روزنامه نگار که در مناطق جنگی کشته شدند. اما محمود عباس در سال 2013 سه تن را فقط به جرم توهین به شخص خودش به زندان انداخته! تازه محمود عباس یکی از محترم ترین و محبوب ترین رهبران سیاسی جهان هست که نقش تاثیر گذاری در بحث های پذیرش فلسطین به عنوان کشور مستقل در کشورهای اروپا- متحدان دیرینه اسراییل - داشته است.

مواضع من:
تانياهو يك يهودي خاورميانه اي فناتيك هست! پس در اينكه ديوانه و قاتل براي عقايدش هم باشد شكي نيست و تاسف بار است كه اسراييلي ها دو بار اين فرد رو انتخاب كردند به عنوان گرداننده كشورشون! 
حماس يك گروه مسلمان خاورميانه اي فناتيك هست! پس در اينكه ديوانه و قاتل براي عقايدش هم باشد شكي نيست و تاسف بار است كه مردم غزه بارها اين گروه را به عنوان گرداننده منطقه شان انتخاب كردند! اين دو وقتي رو به روي هم قرار ميگيرند فقط به فكر ارضاي ديوانگيشان هستند و با تمام قوا به كشتار ميپردازند. حرف هيچ كس هم در لحظه اوج ديوانگي و نياز به خون ريزي به گوششان نميرود! يك سمت شروع ميكند و سمت ديگر جواب ميدهد اين وسط قدرت بيشتر و تجهيزات بيشتر كشتار بيشتر راه ميندازد! علت شروع كردن هم معمولا بهانه هاي بيخود يا شیطنت هست براي همان نياز سالانه به خون و خونريزي و يا "جلب توجه"! آدمهاي متعصب به عقيده- از عقيده مذهبي تا سياسي و فلسفي- دلشان جلب توجه ميخواهد، حالا اين جلب توجه ميتواند با عريان شدن باشد - گروه فمن- يا حمله هاي توهين آميز به باور عده اي ديگر- "برخي" نوشته هاي "برخي" آتئيست ها- يا قتل و ترور باشد- ترورهاي اخير، يا تيراندازيهاي مدارس در امريكا- و يا حضور در يك راهپيمايي در دفاع از آزادی بیان ومقاومت دربرابر تروریسم!

نتانياهو اين بار روش آخر را انتخاب كرد، هرچه با عزت و احترام گفتند "نيا" حرف گوش نكرد، و خودش را چپاند آن وسط! رديف اول راهش ندادند، باز خودش را چباند، اتوبوس سوارش نكرد باز ادامه داد چون هرچه تلاشش را نشان بدهد در برابر طرفدارانش بيشتر وجهه قرباني و مظلوم را پيدا ميكند حتي اگر در باقي دنيا تمسخرش كنند! اما همه اينها رو نوشتم تا موضعم در قبال نتانياهو روشن باشد. نتانياهو يك مذهبي متعصب ابله است كه متاسفانه دارد كشوري پر حساسيت را ميگرداند و تصميمات احمقانه اش باعث مرگ هزاران كودك و پير و جوان ميشود و افزايش تنش و نفرت بين دو ملت! اما قطعا همه يهوديها و اسراييليها نتانياهو نيستند همانطور كه همه ما احمدي نژاد نبوديم! 



-         من خودم تا سال 88 در ایران رای دادم، خاتمی رو هنوز دوست دارم، موسوی و کروبی برایم شخصیتهای فوق العاده ای هستند و مردان بزرگ تاریخ این روزها ایران، اما این سوی قضیه به دیگران خرده نمیگیرم چون آنوقت این ارادت من به موسوی و کروبی زیر سوال میرود. امیدوارم واضح بوده باشد! 

۲ نظر:

  1. حالا چرا این همه عصبانی!!!!
    اول: اینکه توجه ات به چنین مقولاتی برای من بسیار امیدبخش و مهم است و از تو سپاسگزارم
    دوم : این نوشته انگار حاشیه و پیوستاری بود بر متن قبلی و شاید به گونه ای تکمیل آن. این واکنش را میفهمم ولی اخر چرا این همه تمرکز بر ارای کسانی که به برداشت های حداقلی قانع اند و سریعا تحلیل های کم مایه صادر میکنند؟ مدعیان سینه چاک تولید و توزیع اگاهی به کنار واقعا یعنی در این میانه کسی جز ان ها تحلیلی ندارد !

    پاسخحذف
  2. خوندم، متن جالب توجهی بود.

    پاسخحذف