۱۳۹۳ مهر ۱۲, شنبه

زنان و عطش حنسی

پیش نوشت: این پست از اون پستهاست که هنوز نمیدونم باید نوشته می شد یا نه؟ از همون پستها که اولش میمونی چقدر باید نوشت؟ اصلا باید نوشت؟ چه تاثیری داره؟ خواننده چی میگه؟ اصلا مهمه چی میگه؟ چه برداشتی میشه؟ اصلا مهمه؟ و بعد میبینی سه سال بعدش میشه مسئله ای که همه به راحتی ازش حرف میزنند و باز تو اون گوشه کنارهایی!
به هر حال دو ماهی هست که برای نوشتن چنین پستی با خودم در کلنجارم و امروز تصمیم گرفتم بنویسم هرچه بادا باد!
حدود یکسال پیش این پست جسورانه مترجم دردها ذهنم رو درگیر کرده بود. بعد از اون به لحظات و روزهایی که فشار نیاز جنسی بر منِ زن وارد میشد عمیق تر و دقیق تر نگاه میکردم که واکنش رو ببینم. واکنش فردی خودم رو. اون موقع ها من در رابطه دور بودم و شاید مستمر در رابطه نبودم ولی آنقدرها هم نیاز به سرکوب نداشتم. بعد از اون هم دو سه رابطه کوتاه مدت داشتم که مانع از روی هم انباشته شدن نیاز جنسی می شد. اما چندین ماه اخیر کاملا بدون حتی کوچکترین اتفاقی، حتی یک دست گرفتن یا بوسیدن، سپری شد و من تونستم واکنش خودم رو نسبت به نیاز ببینم و مقایسه کنم با روزهای قدیم.
همیشه میشنیدم که میگفتن تا وقتی رابطه جنسی نداری سرکوبش راحت تر است چون تا وقتی طعمش رو نچشیدی نمیدونی چی هست؟ این رو تقریبا میتونم تایید کنم. اون زمان که رابطه نبود و تچربه اش نبود نیاز های جنسی نوعش متفاوت بود. نه که نبود، نه که حس نبود، نه که عصبی بودن وابسته به نداشتن حداقل ترین و مهمترین نیاز انسانی نبود. اما وقتی نداشتی چون نمیدونستی چی هست راحت تر کنترل میشد. راحت تر زیر سبیلی رد میشد. بعد از اولین تماس جنسی شهوت و عطش به طرز اعجاب انگیزی فوران میکند. حالا هرچی در سن بالاتر این اتفاق بیفته بد تر هم هست. دفعات اول نیاز به روان درمانی هم داری بخصوص اگر زن باشی. باید تمام ترسها، تمام افکار احمقانه، تمام گرفتگی های عصلانی ناخواسته رو برطرف کنی. باید بدنت رو آماده کنی باید هی رو مغزت کار کنی، باید بری جلو و نترسی. بعد از این که آدم شدی، طبیعی شدی اونوقت تازه میفهمی هی دلت بیشتر میخواد. اما باز بخاطر همون فرهنگ تربیت شده راه کنترل و سرکوب رو خوب بلدی. ولی به مرور از دستت در میره. زمان هرچی میگذره تو وحشی تر میشی و شهوت غلبه بر عشق میکنه. وقتی زن هستی و سی رو رد کردی اگر به طور مداوم هم سکس نداشته باشی اما از یه مدت زمانی میگذره دیگه کنترلش سخت میشه. این رو روزی فهمیدم که سرکار بودم و یهو دیدم دارم دندونهام رو فشار میدم بی دلیل. البته بی دلیل نبود میل جنسی آنچنان بالا زده بود که واقعا دلم میخواست همون لحظه یا کسی باشد که رفع نیاز کنم یا به خودم پناه ببرم اما سر کار بودم و ممکن نبود پس فشار به دندانهایم میامد. اولین چیزی که اون روز بعداز سپری شدن نسبی اون لحظه بحرانی به یادم آمد همان پست مترجم دردها بود. امروز که داشتم این مطلب رو از صفحه مرد روز میخوندم خنده ام گرفت بیشتر به نظر میامد افراد مورد پرسش قرار گرفته زنهای سنتی تری بودند. یا سن بالا تر. یا شاید در حین پاسخگویی حقیقت رو نگفتند. شاید هم من مثل مردها هستم که وقتی عطش جنسی ام اوج میکند خیلی سریع بدون زمینه چینی تلاش بر در برطرف کردنش میکنم. البته این رفتار مشابه رو از خیلی دخترها در طی سالیان شنیده بودم ویاد داستانهای خوابگاه هم افتادم داستانهایی که هم اتاقی ها از خودارضایی های دائمی هم اتاقی دیگر میگفتند ( که خلاف ادعای گزارش مذبور  هست). داشتم فکر میکردم حتی خیلی از گزارشات واقعی نیست. انگار زنها شرم دارند از گفتن واقعیت یا شاید هم هنوز باور ندارن که اونها هم نیاز دارند. فکر کردم چه تعداد زنانی هستند که از فشاری که بهشون وارد میشه دوست دارن مشت بکوبن به دیوار! یا پناه میبرن به توالت، یا حتی حاضرند که صرفا جهت رفع نیاز تن به آغوش غریبه ای بدن حتی برای یک شب؟ یک ساعت! فقط برای خالی شدن! یکی رو میشناسم که دوسالی هست هیچ رابطه جنسی نداشته اونم بعد از سالها زندگی مشترک. هفته پیش حرف میزدیم با بغض گفت خیلی بده من هرجنسیت مذکری میبینم شهوتی میشم. خنده ام گرفت اما داشت جدی میگفت. میگفت هر روز به بهانه ای میره و با خدمتکار ادارشون سلام میکنه! یا وقتی داشته از مک دونالد ساندویچ میخریده بی اخیتار چشمش رفته رو مردها و قسمت پایینی بدن. گاهی حتی براش دیگه مهم نیست مرد کی هست و چی هست همین که مرده این بهش نگاه میکنه. خیلی حال بدی داشت و میگفت کاش جرات داشتم و میتونستم برم سراغ یک شب ها. بله زنها هم اینطور هستند. مخصوصا وقتی تجربه اش رو داشته باشند.
اعتراف میکنم یه روزهایی هست که لعنت میفرستم به تربیتی که شدم و شهری که زندگی میکنم چون نمیتونم برم و صرف رفع نیاز جنسی یکی رو پیدا کنم و باهاش بخوابم. اعتراف میکنم بعضی موقع ها که نیاز دارم  به گریه هم میفتم! اعتراف میکنم این فقط مردها نیستند که خود ارضایی میکنند که زنها خیلی بیشتر میتونند خود ارضایی کنند. و اصلا برای همینه که بسیاری زنها در رابطه جنسی راضی نیستند چون اونجوری که با خوداراضایی به ارگاسم میرسند- به دلیل شناختی که از بدن دارند- با مرد و اینترکورس نمیرسند. در حالیکه خودارضایی مردها شاید اونقدر لذت بخش نباشه برای خودشون در مقایسه با اینترکورس.
زنها رو بهتر بشناسیم. زنها هم نیازهایشان مثل مردهاست گاهی حتی بیشتر. زنها هم شهوتی میشوند، نیاز دارند، از شدت نیاز سر درد میگیرند، خود ارضایی میکند و نیاز دارند به تخلیه.. زنها حداقل این روزها کمتر نیاز به برنامه چینی دارند برای خود ارضایی یا حتی برای سکس.. قطعا سکس خوب و طولانی با عشق بازی پیش و پس عالیست و زنها دوستش دارند اما وقتی نیاز داری یادت میره به قول دوستم مثل یه گربه وحشی هستی که فقط میخوای چنگ بزنی.

پی نوشت: اگر اینجا به ملکوت اعلا پیوست به اینجا مراجعه نمایید. 

۱ نظر: