۱۳۹۳ مهر ۲۶, شنبه

ریچ کیدز

اولین خبر درباره "ریچ کیدز آو تهران" که در آمد رفتم سراغشان. دوست داشتم ببینم چه به دنیا میخواهند نشان بدهند! در وهله اول دیدن عکس‌ها چیز غریب و عجیبی نبود، همه جای دنیا آدم‌ها دنبال شو آف هستند، حتی ما آدمهای معمولی. من  شخصا با صفحه مشکلی نداشتم، با ماشینهای آنچنانی، خانه های آنچنانی و ... هم مشکلی نداشتم. اصلا فرض ثروت یک شبه را میذاریم کنار و من میگم اینها بچه های پدر و مادرهایی هستند که کار می‌کنند و سرمایه روی سرمایه دارند. مثل خیلی جراحان، کارخانه دارها، صاحبان صنایع و ... . اصلا فرض بگیریم کشور از لحاظ اقتصادی سالم هست  و پولدارهای ایران با خلاقیت و سرمایه خودشان توانسته‌اند کاری راه بیندازند و ثروت اندوزی کنند. پس من مشکلی با این مسئله نداشتم. اصلا به نظرم این نقد ها که:" آی چرا اینها پولدارند و فلان کس فقیره" استدلال درستی پشتش نیست.
اما مشکل من با چیزهای دیگر بود، در واقع با یک چیز بود. تقلید کورکورانه بدون هیچ شناخت و آگاهی. پاریس هیلتون، یکی از پر ریخت و پاش ترین سلبریتی های جوان هست. از صبح تا شب هم بخورد و بخوابد ثروت هیلتون‌ها برای ریخت و پاش هایش جواب میدهد. اما همین پاریس هیلتون یک بار مدل شد، یک مدت خواننده بود، مدتی هنرپیشگی را انتخاب کرد و البته در هم آنها جزء ضعیف‌ترین‌ها بود ولی بالاخره سعی در این داشت که کاری هم بکند. اما بچه پولدارهای این صفحه- که البته بعدا معلوم شد هیچکدام بچه پولدار نیستند- خودشان کار نمیکنند و فقط با پول پدر و مادر پز میدهند.  البته این مختص این بچه ها نیست، سریالهای تلویزیونیِ زنانِ خانه دار که از ایالتهای مختلف امریکا هست هم همینطوره. یک عده که پول را دیگری در میاورد و آنها فقط خرج می‌کنند. این‌گونه برنامه ها اصولا به قصد وقت پرکردن و سرگرمی است، بسیاری نگاه میکنند، از اینکه میتوانند ساعتی با فردی پولدار در خانه های رویایی بچرخند لذت میبرند و بعد از تمام شدن برنامه فراموش می‌کنند چون اینها همه یک شو هست و این را هر آدم عاقلی میداند.

در ایران نود درصد تصورات ما از خارج بر اساس فیلمها و کلیپهایی هست که از ماهواره میبینیم. مثلا عده زیادی فکر می‌کنند تو امریکا همیشه اخر هفته ها ملت استخر پارتی Pool Party دارند، آبجو خوری به راهه و مهمانی های صد نفره دارند. تازه هر مردی چهار تا زن از سرو کولش بالا میرود .... اما واقعیت این نیست. حداقل در اروپا که اینطور نیست. دوستان من در آمریکا هم می‌گویند زندگی در آنجا با چیزی که ایرانی ها تصور دارند و شبیه سازی می‌کنند تفاوت اساسی دارد.
یکی از این تقلید های کورکورانه مسئله نوع لباس است. متاسفانه دخترهای ایران فرق بین فشن تی وی و لباسهایی که درآن نشان داده می‌شود را با لباس عادی نمیدانند. صنعت مد و فشن یک حرفه است. هیچوقت لباسهای عجیب غریب و ارایشهای عجیب غریب تر که در شوی فشن  به نمایش گذاشته میشود به این معنی نیست که این لباس مد است و می‌شود در مهمانی پوشید. بلکه یک کار و هنر یک فرد است که به نمایش گذاشته می‌شود . اما کاش لباس این بچه ها فقط عجیب غریب بود، خیلی از لباسها لباسهای پورن هستند که این عزیزان به عنوان اینکه نشان بدهند خیلی اوپن مایند و آزادند و کلی "خارجی" هستند آن لباسها را برتن می‌کنند. چراکه فکر می‌کنند زنان خارجی این لباسها را می‌پوشند.  خب وقتی هم رفرنسشان کلیپهای خواننده ها باشد حتما حق دارند دیگر!
دلم میخواست به تک تک بچه پولدارها و غیر پولدارها، به تک تک آن دسته از جوانهای ایرانی که تقلید بدون کمترین شناختی از غرب و زندگی غربی اصل واساس زندگی‌شان شده، بگویم: خودتان باشید. منبعتان را برای تقلید از کلیپ ویدیویی ببرید بالاتر، وقتی سفر اروپایی میروید به دنبال کشف سبک زندگیشان باشید نه خودنمایی.

وقتی این صفحه رو بالا پایین میکردم و به کوته اندیشی آدمهای آن طبقه تاسف می‌خوردم. یاد یک گزارش در ایران جوان افتادم. داستان دو پسری بود که در کارواش کار می‌کردند. ظاهرشان با بقیه کارگرها فرق داشت و دلیلش این بود که آنها نه تنها کارگر نبودند که بچه پولدار بودند. اما چطور سر از کارواش درآورده بودند؟ بله، پدرشان خیلی زحمتکش بود، از آن‍‌ها که در بچگی فقیر بود و کار می‌کرد. کم‌کم راه و چاه کسب و کار را یاد گرفت و سری تو سرها در آورد و کم‌کم سرمایه دار شد و کارآفرینی کرد. مثل همه پدرها و مادرهای سختی کشیده همه این کارها را می‌کرد که بچه هایش تلخی ها و سختی های کودکی هایش را نکشند. پسرها دوقلو بودند و بزرگ شده بودند و خب فقط با پول پدر از لحظه لحظه زندگی استفاده می‌بردند. یک بار برای عروسی یکی از بستگان این دو بردار یه سبد گل بزرگ سفارش میدهند که روی هرشاخه گل یک سکه طلا بود. اگر اشتباه نکنم سرجمع پنجاه سکه طلا. وقتی آن سبد وارد محلس شده و  چشمها را متحیر می‌کند، دو بردار هم با فخر فروشی اعلام می‌کنند که این ابتکار آنهاست. روز بعد پدر میاید و سوییچ ماشینها، دفترچه حسابها و کلا همه چیز را از آنها میگیرد و می‌گوید از امروز خودشان باید بروند دنبال کار و دیگر از پول خبری نیست.
به نظر من اون پدر یک سرمایه دار واقعی بود که نگذاشت بچه هایش بیشتر از این در منجلاب پزهای تو خالی باشند و وادارشان کرد که از بازوی خودشان پول در بیاورند و آنوقت هرکاری خواستند باهاش بکنند و البته قدر زندگی در رفاه را بدانند.

  پولدار بودن چیز بدی نیست، عقاید آرمانی هم جایی در دنیای واقعی ندارند. به هیچ عنوان دنیا برابر نمیشود چون اصلا معنا هم ندارد. کسی که باهوش تراست اگر درامد برابر با یک کم هوش‌تر را داشته باشه هم نوعی بی عدالتی است. همه  این خلاقیت  که مبدع و کارآفرین باشند را ندارند، پس حق آن آدم خلاق است که زندگی بهتری هم داشته باشد.یعنی به بهانه عدالت بیاییم از این آدم خلاق بگیریم و بریزیم به پای کسی که حساب دو دو تا چهار تا را هم بلد نیست که خودش عین بی عدالتی است. پس دنیا همیشه بی عدالت است. بهتره حداقل در این بی عدالتی سعی کنیم استفاده های بهتری ببریم. خیلی از کسانی که علیه این صفحه با مضمون بی عدالتی نوشتند و بد و بیراه نثارشون کردند ته دلشون دوست داشتند جای اون افراد باشند. البته تو ایران فاصله طبقاتی ناشی از سیاستهای نادرست اقتصادی و فرهنگ سو استفاده کردن هست. برای همین این عقده نسبت به اقشار پردرآمد طبیعی است. به علاوه اینکه  بسیاری از ثروتهای افسانه ای در ایران بدلیل رانت خواری ها و دزدیها و فساد دولتی است و این را همه میدانی. تقریبا اکثریت نظرشان این بود که این صفحه مال بچه های همانهایی است که با فساد مالی یک شبه به پول رسیدند. اما مثلا خانوده ایکس که سرمایه گذاشته و کارخونه ای راه انداخته و خب درآمد بالایی دارد هم مورد لطف و عنایت عده ای قرار می‌گیرند. جالب اینجاست همین عده منتقد سیستم سرمایه‌داری اگر خودشون به قدرت برسند بدتر هستند.
بچه پولدارهای تهران قصدشون فخر فروشی نبود، به قول خودشان که نوشته بودند "میخوایم دور هم شاد باشیم". قصدشان این نبود که نشان بدهند فقیر داریم یا نشان بدهند برایشان فقر دیگران مهم نیست. فقط میخواستند عقده هایشان را خالی کنند ، عقده هایی که باعث سرباز شدن عقده های آدمهای دیگر شد.
پی نوشت: بعدا معلوم شد یکی از دخترها که بیشترین عکس را در صفجه دارد مدل هست و خب خیلی از اون لباسها و عکسها اصلا مربوط به کارش بود. عکس با ماشین هم فردی گرفته که عاشق ماشین هست و میرفت وبا آن ماشین‌ها عکس میگرفت و خودش صاحب ماشین نیست. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر