۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه

Ta det lugnt!


سوئدی ها یک جمله ای دارن که در روز صد بار ازش استفاده میکنند، این جمله میتونه مترادف سخت نگیر، آروم باش و استراحت کن باشه! این جمله که من خیلی دوستش دارم اینه " Ta det Lugnt" (تا د لونت). یه موقعهایی هست که من به شدت به این تا د لونت نیاز دارم. یه موقعهایی که فقط و فقط برای خودم باشم، در سکوت، نه بیرون برم، نه کار اضافه ای بکنم و به معنای واقعی آروم بگیرم! 
این روزها دقیقا حالم این بود. خوشبختانه مصادف شد با مریضی و بهانه خوبی بود برای اینکه از در خونه بیرون نرم، سر کار نرم و با کسی در تماس نباشم. با اینکه هوا آفتابی و خوبه دلم نمیخواد برم ختی هوا بخورم، به این سکوت و تنهایی بیش از هرچیزی نیاز داشتم بعد از ماههای پر تلاطم و شلوغ و پرهیاهو! دارم فکر میکنم دیگه خیلی داره سیستم سوئد رو من تاثیر میذاره! منی که یه لحظه تنهایی رو نمیتونستم تحمل کنم، از یه خونواده شلوغ که همیشه با همند اومده بودم و از جمع دوستانی بیش از ده نفر! ما ایرانی ها همیشه دورورمون شلوغه؛ و با آرامش میانه ای نداریم. هرچند من هرگز نمیتونم شبیه این ها بشم که دق میکنم ولی دیگه هم نمیتونم اون آدم سابق بشم، من از یه حدی شلوغی رو دیگه بیشتر نمیتونم تحمل کنم، یادمه تو ایتالیا سرسام میگرفتم تو خیابون راه میرفتم! یا اینجا وقتی روزهای زیادی رو با جمع هستم تا یک هفته از هرچی جمع و گروهه فراری هستم. دلم آرامش میخواد و سکوت! 
 حالا بعد از یک روز و نیم تا د لونت کردن، من باید کم کم آماده بشم که برم سر زندگی نرمال و اجتماعی، عصر بد نیست یه سر برم و گشتی در شهر بزنم و خرید های هفتگی رو انجام بدم و بعد برم سر کار، و فردا هم که روز پخت و پز و رقص است. ولی راستش دلم آرام گرفتن بیشتر میخواد. دلم میخواد باز برای خودم باشم. بدون دغدغه و فکر و نگرانی و فقط سکوت باشه و سکوت!


پی نوشت: بلاخره اتفاق افتاد! بعد از 17 سال این اتفاق افتاد. 16 فروردین آمد و رفت و من برای اولین بار تبریکی ننوشتم! به یادش نبودم، و وقتی هم به یادم افتاد اون هم نه برای اینکه میدونستم 16 آذر هست که دیدم تولد یکی از دوستان در فیص بوق نشون داده شده و یادم افتاد اون ها با هم هم تولد بودن و گفتم اوه پس امروز 16 فرورودینه! و بعد دیدم دیگه حسی نیست ، دیگه اصلا معنایی نداره تبریک گفتن، به کی به چی؟ و بلاخره بعد از 17 سال عهد شکستم. عهدی که خودم فقط بهش پابند بودم.. که روز میلادش رو هرگز فراموش نکنم و در اون روز همیشه به یادش باشم!  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر