۱۳۹۰ مهر ۱۳, چهارشنبه

نشستن در کلاس

نحوه تدریس استادهای این کورسم رو خیلی دوست داشتم. بسیار دوستانه، بسیار ساده و خیلی کمک دهنده بودند. من فکر میکنم اگر روش تدریس اینجا در ایران اجرا بشه هم علاقه مندهای به درس حوندن بیشتر میشه هم تعداد دانشجوهایی که با سواد در میان بیشتر میشه. 
کلا این جا تو کلاس احساس بدی بهت دست نمیده. راحتی بیش از حدی که تو کلاس داری و رابطه دوستانه بین استاد و شاگرد باعث میشه که فکر نکنی کلاس جای خشک و بیخودیه.. یادمه  دوران لیسانس درس تنظیم خانواده رو داشتیم که هیچ کس جدیش نمیگرفت. ساعت بدی هم بود ما هم که بالکل حوصله کلاس رو نداشتیم و به اصطلاح دو در میکردیم ولی من زیاد غیبت داشتم و نمیتونستم دیگه نرم. رفته بودم و روی صندلی لم داده بودم و داشتم به مزخرفاتی که به خوردمون میدادن گوش میکردم نمیدونم چی شد یه سوال کردم. استاده هم که از اون عقده هایی معروف دانشگاه بود گفت اول درست بشین بعد صحبت کن! اون جا هم که مده دانشجو پررو بازی در بیاره و مثلا استاد رو کنف کنه برگشتم گفتم کمرم درد میکنه نمیتونم راست بشینم. گفت اینجوری بیشتر درد میگیره بهت یاد ندادن سر کلاس چطور بشینی؟ منم گفتم اتفاقا دکترم گفته باید اینطوری بشینم. خلاصه یکی اون یکی من گفتیم و از کلاس زدم بیرون. دو هفته بعد که باز کلاس داشتیم(کلاسها یک در میون بر گزار میشد یه هفته ما یه هفته پسرا) مث آدم نشسته بودم یهو گفت " کمرت خوب شد؟!" منم لج کردم دو باره لم دادم گفتم نه!
این قضیه خیلی همیشه رو دلم مونده بود. و حالا اینجا تو کلاس خود سوئدیها که معمولا کفششونم در میارن پا رو میارن رو صندلی و راحت میشینن.. یکی لم میده یکی سرش رو رو میز میذاره و کسی هم کاری به کارت نداره.. کسی هم فکر نمیکنه داری به استاد بی احترامی میکنی تازه بعضی استادا خودشون رو میز میشینن پاهاشونم تاب تاب میدن! امروز من موقع توضیحاتی که داشتن برای شروع پروژه کورسمون میدادن دستم رو رو میز گذاشته بودم و سرم هم روش و همینجور ول شده بودم رو میز و داشتم گوش میدادم . یهو یاد اون خاطره افتادم و گفتم چقدر تفاوت!
من بی غل و غشی اینجا رو دوست دارم... این برداشته شدن مرزهای به اصطلاح احترام.. وابسته نبودن ادمها به القاب و انساب و مقام و ... 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر