۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

زنان ایرانی در نگاه مردان غیر ایرانی

ظهر توی کافه تریای دپارتمان خاکشناسی نشسته بودیم که دو تا دانشجوی سال بالایی سیاه پوست اومدن . سلام علیک کردیم و گفت تو باید ایرانی باشی! گفتم آره.. رو به رامیا هم کرد و گفت تو هم ایرانی هستی! و بعد شراره اومد  گفت این هم ایرانیه! گفتم خوب ایرانیها رو میشناسی: گفت برای اینکه زنهای ایرانی زیبایی خاصی دارن که چشمهای من اونها رو میبینیه.. دوست رومانیاییمون کنارمون بود و خندید گفت اوه پس من زیبا نیستم. گفت چرا اما ایرانیها چیز دیگه ای هستن!
البته نفهمید تا اخرش که ماریا مال کجاست. رو به من گفت: میخوای بعد از درست چی کار کنی؟ گفتم شاید برم برای ادامه تحصیل جای دیگه.. گفت: برنگرد ایران.. تا چند وقت دیگه بخاطر برنامه هسته ای ایران اسراییل بمبارانش میکنه.. خندیدم و خیلی دلم میخواست جمله مشهور روو بگم با این تغییر: اسراییل هیچ غلطی نمیتواند بکند! اما نشد که بگم فقط گفتم مطمئنم کسی به ایران حمله نمیکنه و اینها همه یک بازی و تهدیده!
بحث رفت سر مسائل سیاسی و دینی و خلاصه نفهمیدیم کی ساعت ناهار گذشت بماند که انقدر انگلیسی رو بد صحبت میکردن که من نصف حرفهاشون رو نمیفهمیدم و فقط یس میگفتم!

آخرش هم گفت: از من میشنوی برنگرد ایران ! لبخندی تحویل دادم و برگشتم سر کلاس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر