امروز در برنامه صبحگاهی تلویزیون سوئد با یک پژوهشگر روانشناسی صحبت میکردنند. مجری پرسید: بعضی ها میگن چرا باید پول صرف چنین پژوهشهای شود؟
پژوهشگر جواب داد: اینکه ببینیم مغز و روان انسانها چطور کار میکند در آینده به نفع جامعه است.
علوم اجتماعی به اندازه علوم تجربی و ریاضی مهمند. کشورهای اروپایی موفق، کشورهایی هستند که در تمام مسایل از علوم اجتماعی بهره میبرند و میلیونها هزینه میکنند برای پژوهشهایی که از نگاه محافظه کاران بی تاثیر است اما در واقع بسیار موثر است.
جامعه متشکل از افراد است. اگر ما نتوانیم کارایی هر فرد در جامعه را تشخیص بدهیم، اگر افراد جامعه بیمار روحی باشند، در فشارهای روانی مدام باشند، هویتشان را درنیابند، بخاطر قضاوتهای سطحی و غیر معتبر تقسیم بندی شوند و مورد تبعیض قرار بگیرند، آن جامعه هرچقدر از لحاظ اقتصادی موفق باشد اما جامعه ای افسرده و پر نفرت است. اما وقتی به هر فرد و نیازهایش توجه شود، آسیبهای اجتماعی و روانی شناخته شود، مورد تحلیل قرار بگیرد و بازیابی شود جامعه ای سالمتر خواهیم داشت که به رشد اقتصادی اش کمک بیشتری خواهد کرد. درست مثل دیکتاتوری با اقتصاد خوب و دموکراسی است. اقتصاد خوب دموکراسی نمیاورد اما دموکراسی حتما اقتصاد خوب را در پی دارد.اقتصاد خوب سلامت روحی و روانی نمیاورد اما سلامت روحی و روانی به شکوفایی اقتصاد کمک میکند.
توضیحات: در سوئد کارفرماهای جدی و شرکتهای معتبر امکانات فراوانی برای کارمندانشان فراهم میکنند چون برایشان سلامت و رضایت کارمندشان مهم است. مثلا پرداخت هزینه باشگاه یا rehabilitation را تمام یا درصد بالایی پرداخت میکنند. جدیدا چند شرکت وارد پروژهای شده اند که یک ساعت از ساعت کار را به ورزش اختصاص بدهند که اگر در کاهش استرس و افزایش بازدهی تاثیر داشت ادامه اش بدهند. یا برای خانوادهدار ها امکاناتی چون کار از خانه( که وسایل مرتبط به کار را کارفرما تهیه میکند)و ساعات قابل انعطاف فراهم میکنند. همه این کارها در نتیجه پژوهشهای علوم اجتماعی و کنشگرانش است که نه تنها نارضایتی در میان کارفرمایان ایجاد نکرده که خود این شرکتها و صنایع، هزینههایی را برای پژوهشها در نظر میگیرند که به افزایش بازدهی کمک کند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر