۱۳۹۷ فروردین ۱۷, جمعه

چندفرهنگی به چه قیمت؟

چند وقت پیش که در بحران اینکه "بالاخره چه باید بکنم" به سر می‌بردم و انبوهی از رشته‌های متنوع دانشگاهی را جلوی خودم گذاشته بودم که به هدف کدامشان زمینه سازی کنم، دوستی سوئدی پیشنهاد کرد بروم دنبال علوم سیاسی. هم چون علاقه دارم و  به نظرش شایسته بودم. وقتی گفتم ولی من با این سطح زبان راه سخت و طولانی برای رقابت با خود سوئدی ها دارم به علاوه که اسمم هم عربی است و احتمال اینکه کار مناسب مثل سوئدی ها پیدا کنم کم است، او شروع کرد به برشمردن شرایط اقلیت بودن من: زن هستی، خاورمیانه ای هستی، مسلمان زاده ای و همه اینها برایت امتیاز است چون الان دنبال چندگانگی و به قولی نماینده از هر جامعه هستند. 
خب طبیعتا باید خوشحال می‌شدم. چه لزومی دارد تلاش بیشتری کنم و زبانم را قوی کنم  وقتی بالقوه من در یک اولویت قرار می‌گیرم؟ به نظر خوب است نه؟ در سطح که نگاه می‌کنم عالی است. اصلا خیلی هم انسانی است که توجه می‌کنند که من مثل یک سوئدی مادرزاد نمی‌توانم زبان سوئدی را بی غلط صحبت کنم پس به من فرصت می‌دهند که خودی نشان بدهم. همینطور که مهاجر به خودی خود هفت هشت سالی دیرتر وارد جامعه می‌شود- بخصوص جامعه سوئدی-  پس خیلی زیباست که یک دو سه پله در اختیار من می‌گذارند تا بتوانم با کسی که از اول بدون دغدغه در همین کشور رشد کرده و بزرگ شده و از امکانات عالی برخوردار بوده هم سطح بشم. 

اما بعد کمی عمیق تر فکر می‌کنم.. به اصالت لیبرالیستی.. «همه انسانها فارغ از نژاد، جنسیت، مذهب، ملیت و ...باید از حقوق برابر، فرصتهای برابر و وظایف برابر برخوردار باشند.» 
آیا من صرف ملیت، جنسیت، مذهبم باید از اولویت برخوردار بشم؟ تفکر لیبرالیستی ام می‌گوید نه. 
آیا ساختار برای همه برابر است؟ تفکر فمینیستی ام و لیبرالیستی ام می‌گوید نه. 

با سوالهایی که بالاتر مطرح کردم هنوز درگیری دارم و فعلا دارم بحث های هر دو سو رو دنبال می‌کنم. تا این لحظه به این نتیجه رسیدم که:
من اگر شایستگی هایم با یک مرد سوئدی برابر باشد، بخاطر همان نابرابری ساختارها - بیشتر بودن مردان در مشاغل مهم و کمتر بودن مهاجرین- انتخاب شدنم نابرابر و ناعادلانه نیست(تبعیض مثبت). اما اگر من شایستگی برابر نداشته باشم و صرف زن بودنم یا مهاجر بودنم امتیاز ویژه بگیرم و به جای مرد یا زن سوئدی که شایستگی بیشتری داشتند بنشینم یک تبعیض غیر منطقی است و در واقع حق آنها به عنوان یک فرد نادیده گرفته شده. اما نه فقط آنها، حتی حق آن همه مهاجری که از من زبر و زرنگ تر بودند و زبان را بهتر از من یاد گرفتند.  

اما جدای بحث شایستگی، به این نماینده جامعه بودن هم فکر می‌کردم. آیا من یک نفر می‌توانم نماینده همه زنان مهاجر ایرانی باشم؟ معلوم است که نه. آیا زن نقاب دار نماینده تمام زنان مسلمان است؟ مسلم که نه. آیا زن سکولار غیر محجبه خاورمیانه نماینده خواسته تمام زنان خاورمیانه است؟ البته که نه! 
همانطور که نباید جرم و جنایت یک فرد را به کل یک جامعه نسبت داد ،نباید شایستگی فردی یک نفر را به همه جامعه بخاطر ملیت، مذهب یا قومیتش نسبت داد. 

جالب این که دیروز کتابی بیرون آمده با عنوان " و این گونه ما همه نژاد پرستیم" که از مطالبی که درباره اش نوشته شده به نظر میاد به همین مسئله پرداخته. به این امتیاز دادن به نژاد و قومیت و هویت توسط کسانی که خود را ضد نژادپرست می‌خوانند. 

کتاب را هنوز نخواندم ولی فکر می‌کنم جالب باشد. 

۱ نظر:

  1. دیروز یه مستند از خزر فاطمی ساکن سوئدی در برنامه آپارات بی‌بی‌سی پخش شد٬ تونستی حتما ببینش

    پاسخحذف