۱۳۹۴ تیر ۴, پنجشنبه

نوع روابط عاطفی و جنسی را چه کسی تعیین میکند؟

در ادامه دو پست قبلی، بحث فمینیستی و نظر شخصی:

وودی آلن از کسانی است که فیلمهایش همیشه یک خیانت را دارد، همیشه هم آن خیانت یا با مرگ همراه است یا شکست یا بازگشت به شریک زندگی اول. قدیم تر ها اگر بحث خیانت زن مطرح می شد یا مثل آناکارنینا بود که زن بدون عشق ازدواج کرده، و وقتی پی عشقش میرود دچار عذاب وجدان هم میشود و شخصیت داستان طوری است که در نهایت دلت برایش نمیسوزد و حتی مقصر میدانی اش! یا فیلمی مثل پیانو که تا جایی که یادم هست( خیلی سال پیش دیده ام)  زن از مردی خشن و بی احساس به مردی با احساس و اهل موسیقی پناه میبرد، که در این نوع فیلمها بیننده به زن حق میدهد. اما بیشتر فیلمها برپایه خیانتهای مردان بود که ثابت کند مردها ذاتا خیانتکارند و کنترل خود را ندارند. کم کم فیلمهایی آمد که زن خیانتکار را از نوعی دیگر نشان میداد. زنی که به جای اینکه بنشیند گوشه آشپزخانه و به خیانت شوهرش فکر کند و غصه بخورد یا فکر کند تمام عمرش را به پایش هدر کرده ،حالا خودش راه خیانت را برمیگزیند. در اکثر فیلمهایی که زن امروزی به سوی خیانت میرود، به طور اتفاقی مردی را میبیند، آن مرد متفاوت از همسرش است و فانتزی های خاصی دارد و زن را جور دیگری تحسین میکند و به اوج میرساند. برای خودم اولین فیلم تکان دهنده ای که با این مضمون دیده بودم Unfaithful  بود. (حداقل در دوره سنی من). زنی که خیانت میکند در حالیکه همسرش عاشقانه دوستش دارد. خیانتش صرفا بُعدِ شهوت دارد. از یک سکس روتین ناگهان تجربه سکس پرهیجان و نو را میکند و تمام فکر و ذکرش میشود دیدن مردی که قرار است با او سکس داشته باشد. قبلا ایران بودم و این فیلمها اول برایم غیر قابل فهم و حتی نشاندهنده انحطاط اخلاق در غرب بود. اما باعث میشد در ذهنم دچار کلنجارهای متعدد بشوم. در کشوری که از قانون و مذهب تا فرهنگش میگوید "زن ناز است و مرد نیاز" و همیشه زن را تنها یک وسیله میداند برای رفع نیاز مرد، دیدن فیلمهایی که نشان میدهد چقدر برای یک زن سکس و تنوعش و فانتزی هایش هیجان انگیز است جالب بود. این فیلمها نشان میداد اینکه فقط مرد نیاز دارد حرفی مفت است، و اینکه آنقدری که مرد به سکس نیاز دارد و زن ندارد هم حرف اشتباهی است. اما حالا بعد از سالها، بعد از اینکه درکشوری هستم که رابطه و ازادی بی حد و مرز است، حالا که حتی در کشور خودم دختران فهمیده اند حس دارند، نیاز دارند و بی پروا خط قرمزها را کنار میزنند دیدن این فیلمها وجهه دیگری به خود گرفته اند. حالا میپرسم چرا در فیلمهایی که رابطه های موازی مطرح میشود بیشتر این زن است که از یکنواختی رابطه جنسی ویا رابطه طولانی خسته شده؟  نمیگویم فیلمی که مردان این حس را داشته باشند نیست، متاسفانه این سالها فیلم زیاد نمیبینم که بتوانم نظر دقیقی بدهم و حضور ذهن ندارم که تعدادشان را بشمارم و تحلیل کنم. اما، فیلمهای که در طی این سالها دیدم بیشتر حول محور زن بود. زنی که خسته شده از یکنواختی، از رابطه طولانی و در عین اینکه عاشق شریک زندگیش هست اما به یک رابطه پر از هیجان متفاوت تن میدهد. در حالیکه همانطور که در پستهای قبل نوشته ام این داستان رابطه های امروزی است و مرد و زن ندارد. کم نیستند مردانی که دنبال هیجان اند در کنار داشتن شریک زندگی اصلی. کم نیستند مردانی که همه چیز شریک زندگیشان را دوست دارند و مشکلی هم ندارند اما گاهی ذهنی یا جسمی دلشان یک تنوع میخواهد. احساسم این است حالا دنیای رسانه میخواهد نشان بدهد بفرمایید این زنها هستند که ذاتا خیانتکارند!!! زنها هستند که سیری ناپذیرند از سکس، که هنوز در دنیای فانتزی به سر میبرند! و این مردها هستند که نمیتوانند شریک زندگیشان را راضی نگه دارند.
 با این حال در جایی دیگر مانند صنعت پورن، باز این مردان هستند که نیاز دارند، که بیشترین تصویر سازی ها برای تحریک مردان است، که وقتی در سایتهای سکس میروی میبینی تعداد مردان در جستجوی زن بیش از زنان است. وقتی صفحه های تلیغاتی باز میشوند فقط برای مردان است: میخواهی امشب یه دختر هات داشته باشی؟، کلیک بزن و دختری که میخواد امشب سکس داشته باشه و در نزدیکی ات هست رو پیدا کن! حالا اکر زن باشی تقریبا یک میلیونیم این فرصتها برای پیدا کردن کسی برای یک لحظه یا در نزدیکی ات داری. زن باشی و نیاز به سکس داشته باشی در لحظه هیچ مردی برایت نیست که کلیک بزنی و پیدایش کنی! و در جایی دیگر مانند دنیای واقعی زن و مرد ندارد، این شخصیتهای متفاوت و خواسته ها و تفسیرهای شخصی هر کس از مفاهیم است که تفاوت ها راایجاد میکند. 


هرجور نگاه میکنم میبینم یک ساختاری هست که برای ما تصمیم میگیرد چطور فکر کنیم، چطور سکس کنیم، چطور رابطه داشته باشیم. یک زمانی تصمیم میگیرد رابطه ها درچهارچوب باشد، وقتی دیگر تصمیم میگرد رابطه ها خارج از چهارچوب باشد. و ما ناخواسته اسیر این تصمیم گیری هستیم. اگر بخواهی زیاد به آن فکر کنی نابود میشوی. کاری بکن که احساس رضایت داری، رضایتت در تک شریک زندگی است؟ حفظش کن، رضایتت در هیجان داشتن و نو به نو کردن است؟ همین کار را بکن، رضایتت در داشتن یک شریک زندگی قطعی و امن هست اما گاهی دلت احساسی یا صرفا جنسی برای دیگری میلرزد؟ امتحانش کن! فقط  تا وقتی خودت آسیب نبینی، خود خودت!


۳ نظر:

  1. واسه من، "خودت آسیب نبینی و به دیگران هم آسیب نزنی" کارکرد داره. چون وقتی به کسی آسیب میزنم، احساس میکنم که خودم هم آسیب دیدم.

    پاسخحذف
  2. دیدگاه جالبی در مورد فیلمهای وودی آلن بود.
    همونجور که گفتی متاسفانه در این مورد همیشه نیاز مردان به تصویر کشیده شده. اما بحث کلی تری که من همیشه بهش در مورد شریک و پارتنر فکر می کنم و البته باید روش تحقیق بشه اینه که آیا در گذر زمان آدم از بودن با پارتنر جنسیش همون لذتی رو می بره که با پارتنر جدید و یا یواشکی؟ جواب سوال مشخصا روشنه اما نوع لذت مشخص نیست. مشکل اینجاست که بعضی وقتها میل جنسی با عاطفه قاطی می شه و لذت لحظه ای و بلندمدتش با هم فرق می کنه. روشنه که میل جنسی با میل گرسنگی و تشنگی و .... متفاوته اما با توجه به همه جدایی ها و مشاهداتی که از اطرافم داشتم به این نتیجه رسیدم که دو تا آدم نمی تونن تا ابد از بودن با هم لذت ببرن. این برای من روشنه. شاید بتونن برن و برگردن اما در طولانی مدت وقتی با هم می مونن خیلی از جنبه های زندگی رو از دست می دن که البته این بر میگرده به خودخواهی بشر یا بهتره بگیم فردگردایی که امرزه روز خودشو بیشتر نشون می ده.
    من با پاراگراف آخر هم خیلی موافقم اما یه مشکلی که به وجود میاد اینه که همیشه یک رویه رو نمی شه ادامه داد و نمی تونی حتی از خودت مطمئن باشی بابت کاری که می کنه که آیا داری به خودت آسیب می زنی یا نه. ممکنه در انجام یک کار در اون لحظه احساس رضایت کنی اما پس از مدتی دچار درگیری فکری یا روحی بشی که اونجاست که به خودت آسیب زدی. اما باز هم باید این نکته رو در نظر داشت که بشر به اون لذت لحظه ای واقعا احتیاج داره و اگر نداشته باشه تبعات بد داره و تغییرات غیر معقولی می کنه.

    پاسخحذف
  3. چقدر این پست رو دوست داشتم. دقیقا منهم معتقدم زنها و مردها وارد کلیشه هایی شده اند که جبر جامعه و فرهنگ و ... است. مثل همین غیرت و حسادت. هر چقدر با یک مرد بحث کنی که جنس حسادتی که زن داره همون غیرت مرده براشون قابل قبول نیست و ادعا می کنن نه برای مرد سختتره قبول کنه خیانت زن رو ولی زن باید قبول داشته باشه که معصومترین مردها هم گاهی خیانت می کنند.
    من به شخصه در روابطم همیشه با احساس پیش رفتم و به ندرت عقلم رو دخیل کردم. گاهی بعدا پشیمون شدم و گاهی نه ولی همیشه یادآوری لحظات خوش برام خیلی خوب بوده...

    پاسخحذف