۱۳۹۳ آذر ۲۳, یکشنبه

شمای کلی سفر

نمیدونم از کجا شروع کنم. سفر به رُم اصلا شبیه چیزی نشد که پیش بینی کرده بودم. چیزی فراتر بود. یک سفر پر از عشق و حال، پر از هیجان و پر از سورپرایز.
اصلا ذهنم برای نوشتن متمرکز نمی شود. باید ببینم از کجا بنویسم و از چه؟ آیا هر روز را بنویسم یا فقط بعضی نکات؟ اما نه بهتر است تیتر درست کنم به عنوان دستاور کلی این سفر:

1-     در عقاید فمینیستی ام باید تجدید نظر کنم
2-     در نظریاتم نسبت به ایتالیا و مردمان ایتالیا باید تجدید نظر کنم
3-     به شکاف عظیم خودم و شرابط ایران پی بردم
4-     مهاجرت بزرگترین و بهترین تصمیم زندگیم بود
5-     متفاوتم!
6-     یکی را دوست میدارم اما ...

از 1 شروع میکنم. بله در این سفر من فهمیدم " نه همیشه نه نیست" . فهمیدم دلم برای توجه مردان و تعریفشان تنگ شده بود. فهمیدم گاهی اوقات میشود مسئولیتها را انداخت روی دوش یک مرد و مطمئن بود از بودنش و حمایتش و برای چندی لذت برد از ملکه بودن، بی مسئولیت بودن و در عین حال فرمانده بودن

2- تو این سفر کمتر متلک شنیدم! - تقریبا نشنیدم- کمتر مردی حس نگاه جنسیت زده بهم اد، کمتر تبلیغات سراسر جنسیتی دیدم. تو این سفر فهمیدم اینکه آدمها بهم توجه کنند، کاهی اوقات تیکه بیندازند و حرف هم رو بفهمن نوعی زندگی اجتماعی است که لازم هست. فهمیدم اینکه سر صحبت رو بی هیچ دلیلی باهات باز میکنند و از زمین و زمان حرف میزنند همیشه هم چیز بدی نیست که هیچ لازمه زندگی احتماعی است. این بار ذوق میکردم وقتی به هر زبانی میخواستن باهات ارتباط برقرار کنند و صمیمیت داشته باشند. دقیقا چیزی که دفعات اول تو ذوفم میزدم و دلیلش هم این بود که این رفتار شبیه ایرانی هاست و من فرار کرده بودم چون بیش از حد بود. برای همین رفتار سرد و خالی از عاطفه سوئدی ها جذاب بود اولش. اما حالا که اوردوز کردم متوجه شدم در اندازه کافی رفتار ایرانی یا ایتالیایی لازم هست. - نه بیش از حد

4،3و 5- این ها را باید درباره اش یک پست مفصل بنویسم.


6-رم... میدونستم رم یعنی زنگ خطر. نیازی به توضیح نیست.


23 اذر 1393
14 دسامبر 2014

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر