۱۳۹۲ خرداد ۲۶, یکشنبه

ما همه با هم هستیم

دو روز نخوابیدم و تمام ذهنم در فضای سیاست ایران بود. درست مثل تمامی کسانی که مشارکت داشتند در تب و تاب بودم، با اینکه رای نداده بودم اما دلم میخواست امید مردم نا امید نشود، خیلی بود که در اوج سیاهی آدم بتواند این همه امید داشته باشد و من این را در مردم دیده بودم و به اشتباه "توهم" میخواندمش. پس من از همه هم میهنانم عذر خواهی میکنم. از اینکه در بسیاری مطالبم "شعور" شان را نادیده گرفتم عذر خواهی میکنم و از اینکه از خشم زورم به کسی جز مردم نمیرسید هم عذر خواهی میکنم. این عذرخواهی دلیلش این نیست که من فرهنگ نادرستمان را دیگرنقد نکنم و یا فکر کنم هیچ ایرادی نداریم ، اما این درس بزرگی برای من و امثال من بود که گاهی نیمه پر لیوان را هم نگاه کنیم. این نتیجه دلیلش این نبود که تحلیلها اشتباه است یا تحلیلگران بلد نبودند و شناخت نداشتند و از این چیزها که بعضی این روزها میگویند ، بلکه بر اساس داده های موجود است و قطعا در نظام های استبدادی بسیاری داده ها هم مخفی است. من هم مثل بسیاری تحلیلگران و فعالین سیاسی معتقدم در کنار عامل اصلی نتیجه دیروز که "جضور مردم" و "مقاومت" شان بود، عامل تحریمهای اقتصادی به شکاف بین مسئولین و ضعیف کردن قدرت تاثیر به سزایی داشت که امیدوارم با این رای مردم هم خواسته های وطنی تا درصد قابل قبولی تامین شود و هم روابط بین الملل بهبود یابد تا مسئله تحریم به خودی خود از میان برود. 


از دیروز که دارم در فیس بوک مطالب را میخوانم یک نکته خیلی چشمگیر بود، اکثریت فعالین سیاسی و آدمهای عادی مثل من که یا تحریم کرده بودند یا رای نمیدادند از مردم عذرخواهی کردند. عذر خواهی و پذیرش اشتباه کار بزرگ و قابل تحسینی است . هیچ فعال سیاسی خائن و بدخواه کشور نیست همانطور که هیچ رای دهنده ای صد در صد مدافع نظام اسلامی نیست. این چیزیست که همه ما چه انها که رای دادند چه آنها که رای ندادند باید بهش ایمان داشته باشیم. نکته چشمگیر دیگر این بود که به جز تعداد معدودی کمتر کسی از رای دهنده ها به رای ندهنده ها حمله کرد و پذیرفت " رای دادن یا ندادن" مسئله ای شخصی است. اما بودند عده ای که انتظار داشتند حالا که کسی رای نداده نباید حرفی بزند، یا شادی بکند، یا نظری بدهد! این البته رفتار غلط و خطرناکی است اما چون تعدادش کم بود امیدوارم دیده نشود یا خودشان پی به اشتباهشان ببرند و مثل ما که جرات عذر خواهی داشتیم جرات عذر خواهی داشته باشند. از آن سو معدودی هم سعی در بی اهمیت نشان دادن نتیجه دیروز بودند و مثل همیشه "سگ زرد برادر شغاله" راه انداختند و یا این را نقشه از پیش تعیین شده نظام دانستند. من در باره مورد سوم نمیتوانم نظر قطعی بدم چون بسیاری اطلاعات را هیچ کس ندارد و نمیشود گفت چه عاملهای دیگری علاوه بر حضور مردم حاکمیت را وادار به تمکین کرد ولی این که از شادی مردم شاد نباشیم و یا کماکان دنبال توطئه پشت پرده باشیم هم رفتار غلط و خطرناکی است و امیدوارم این دسته از افراد که البته آنها هم در واقع بدخواه ملت نیستند هم بلاخره یاد بگیرند هم از مردم عذرخواهی کنند هم به رای مردم احترام بگذارند. 

فکر میکنم دلیل این رفتارها همان نقدهاییست که دائم ردو بدل شده، گاه کاملا مدنی گاه تا حد بدو بیراه و تهمت زدن. اما مهم این بود که حرف زده میشد، هم دامنه تحملها بالا میرفت ( در بعضی مواقع البته پایین میامد) هم نقد ها بلاخره تاثیر دارند. مطمئنم خیلی از کسانی که رای دادند فقط برای اینکه به خیلی از منتقدینشون بگن " نه ما کم شعور نیستیم" رفتند رای دادند، پس میبینیم نقد بد نیست! حتی اگر روز گذشته محمدرضا خاتمی میاید و میگوید "حالا باید درخواستهایمان را به کاخ ریاست جمهوری سرازیر کنیم" ، به نظر من نتیجه همان نقدهایی است که مخالفین اصلاح طلبان بارها انجام دادند و  اصلاح طلبان را متهم به سازشهای بیش از حد و سکوت کرده اند. 
از امروز رییس جمهور ایران "حسن روحانی" است . منتخب کمی بیش از نیمی از جمعیت بالغ مردم ایران،  اما این جمعیت نمیتواند آن چهل و چند درصد باقیمانده را دعوت به سکوت کند. این حق آنهاست که به نقد کردنشان ادامه بدهند. حتی به نظر من بیشتر!

نکته جالب دیگر هم شعارهای دیشب مردم بود، داشتن عکس موسوی و پارچه های سبز که به همه نشان داد "جنبش سبز نمرده" . و به من هم نشان داد که اشتباه میکردم فکر میکردم مردم فراموش کرده اند و ساکتند داستان همان داستان آتش زیر خاکستر بود. از استاتوسها و متنهای رای دهنده هایی که در صفحه ام دارم هم مشخص است که همگی عزم جزم کرده اند اشتباهات دوران اصلاحات را نکنند، پرسش گر باشند و مطالبه گر، همه میخواهند حداقلهای مطالباتشان را به دست بیارند.این هم بسیار نیکو است و امیدوار کننده.

از هفته پیش هم چند چیز از سمت اطلاح طلبان و خاتمی دیدم که برایم قابل تامل بود، البته بیشتر از چند هفته، اولا من بسیار خوشحال شده بودم که آقای خاتمی به درخواست فداییانش عمل نکرد و وارد بازی نشد و این یکی از بهترین کارهای ایشون بود که تحسینش کردم. اتفاق بعدی سخنرانی قبل از ائتلاف بود که آقای خاتمی دو سه جمله کلیدی گفتند و بعد ائتلاف که درست ترین کاری بود که اصلاح طلبها میتوانستند انجام بدهند و گزینه اصلاح طلب را با یک میانه روی مقتدر تر عوض کنند و از این بابت هم از درایتی که به خرج دادند و از اشتباه 84 درس گرفتند ممنونم هم از آقای عارف که پذیرفت که کنار برود. ایشان کار بزرگی کردند.
این یعنی میشود دوباره به اصلاح طلبان فرصت داد پس من هم سعی میکنم به عنوان یک طرفدار اصلاحات قدیمی که دو سال اخیر بیشترین نقد را به اصلاح طلبان داشتم و در بسیاری جاها مصلحت طلب و منفعت طلب خواندمشان ، نقدهایم را منصفانه تر کنم و امیدوار باشم که نمیخواهند گذشته های پر اشتباه را تکرار کنند. 

حالا مثل همه شماها که امید هایتان جواب داده و حالا باید امیدوارتر باشید من هم امیدواری های بیشتری دارم، حتی برای خودم یک وظیفه تعیین کردم، وظیفه ای که از اولی که از ایران خارج شدم برای خودم تعریف کرده بودم ولی شاید راه  و روشش را نمیدانستم. حالا که همه ایرانی ها باید دوباره کنار هم بایستند، به نظرم  کسانی که خارج از کشوریم وقطعا از فضای جامعه دورتر و خیلی چیزها را لمس نمیکنیم میتوانیم به صورت دیگری نقش بسیار مهمی در پیشبرد کشور داشته باشیم و آن هم این است که وظیفه مان این باشد که از این فضاهای دموکراتیکی که زندگی میکنیم آموزش ببینیم و به هر نخوی که ممکن است به ایران انتقال بدهیم. این میتواند از طریق نقد ضعف ها و ریشه های فرهنگ و روش ایرانی باشد یا از طریق توصیف شرایط اینجا. قطعا تجربه زیست در کشور دموکراتیک تحربه گرانبهایی است که با صد ها کتاب در این زمینه هم نمیشود به آن رسیدپس باید ما از آن استفاده بهینه ببریم و سهم خودمان از ایرانی بودن را اینطور بپردازیم.

در اولین قدم در این انتقال تجربه این است که آزادی بیان یعنی آزادی بیان ، یعنی هرچه " میخواهی" بگو. پس لطفا با ملا نقطه بودن و چپ راست گفتن اینکه "توهین شده "آزادی بیان را از کسی نگیرید. 

و در نهایت، حالا که شعارهای جنبش سبز دوباره بر زبانها افتادند و به شکلی دیگر ، من هم این متن را با این شعار تمام
 "میکنم: " ما "همه" با هم هستیم 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر