۱۳۹۴ آبان ۱۴, پنجشنبه

پي پي جوراب بلنده

ه١٣٤٩ در دوران شاه، گلي امامي كتاب "پي پي جوراب بلنده" را ترجمه كرد! 
اما كتاب همان جا ماند تا سال ١٣٨٢ كه انتشارات هرمس ترجمه افسانه صفوي از اين كتاب را منتشر كرد. انگار آن هم در چاپ اول ماند( در ويكي پديا اطلاعات بيشتري نيست، اگر اطلاعات كاملتري داريد اضافه كنيد) 

فكر ميكنم "پي پي" چه خطر بزرگي براي جامعه ايران بود كه برخلاف ديگر كشورهاي جهان از اين اثر استقبال نشد؟

پي پي، يك كودكِ دختر مستقل، قوي، با اعتماد به نفس بود كه به تنهايي زندگي ميكرد و از پس زندگي اش خوب بر ميامد. او هركاري دوست داشت ميكرد، بي نياز از كسي و بي توجه به حرف و نظر ديگران. 

آستريد ليندگرين، نويسنده سوئدي مشهور كتاب كودكان، وقتي كتاب را منتشر كرد هم مورد انتقاد قرار گرفت هم تحسين. منتقدين باور داشتند چنين كتابي براي كودكان خوب نيست (احتمالا به همان دليل كه جامعه ايران پذيرايش نشد، اينكه كودك از سلطه و كنترل پدر و مادر بيرون باشد، دختر هم باشد و قوي و خودكفا) اما استقبال و تحسين بيشتر بود و كودكان، يعني مخاطبان اصلي كه اصولا ناديده گرفته ميشوند، بسيار اين شخصيت جسور و يكه تاز را دوست داشتند. 

پي پي، شخصيتي است كه جوامع مردسالار دوستش ندارند. اگر به جاي خواندن مدام شخصيت تكراري و مردانه "حسني" ما هم "پي پي" را ميخوانديم امروز نه من، نه هزار دختر و زن ديگر تعبير به "هنجار شكن" و "ياغي" نميشديم. 

پي پي، منم، پي پي تويي، پي پي همه مايي هستيم كه ميخواستيم خود باشيم، قوي، مستقل، جسور و خارج از سلطه و كنترل هركس جز خود! 

۱ نظر: