۱۳۹۵ دی ۲۸, سه‌شنبه

اضطراب از وسیله جدید

پسرك يك ضد مصرف گراي واقعيست. البته من سر به سرش ميگذارم و ميگويم: "تو يك ضد سرمايه داري واقعي هستي", اما دليلش ضديت با سرمايه داري نيست. نسل قديمي تر سوئديها بيشترشان مثل پسرك بودند اما نسل جديد دو دسته شده اند، يك دسته مثل پسرك كه به مصرف صحيح اعتقاد دارند و يك دسته مصرف گراي وحشتناك! 
راستش من با پسرك دارم ياد ميگيرم كمتر مصرف گرا باشم اما هنوز راه درازي مانده. ( همينكه امسال فقط و فقط يك پيراهن خريدم بزرگترين پيشرفت من بود) 
 بگذريم، باز وراجي كردم. اصل داستان اين است كه در راستاي همين روحيه  ضد مصرف گرايي، تا وسيله اي به نقطه كامل "غير قابل استفاده" نرسد چيز جديدي جايگزين نميشود. روزي كه ديدمش و دير سر قرار رسيده بودم گفتم: البته پيام دادم. خنديد گفت: احتمالا فكر كردي اسمارت فون دارم و در مسنجر پيام دادي.  بعد گوشي اش را در آورد. يك نوكياي قديمي صفحه غيررنگي كه اوج پيشرفتش يك دوربين ١.٨ مگا پيكسلي بود. نوكيا ٢٣٣٠! 
همون لحظه دوزاريم افتاد با چه تيپ سوئدي روبه رو هستم. ديشب بعد از ٧ ماه كلنجار و خواهش و تمناي من و مادر و خواهرش و حتي پدرش كه جديدا به خيل اسمارت فون دارها پيوسته، بالاخره آيفون ٧ خريد. البته دليلش اصرار ما نبود، دليلش اين بود كه نوكيا جانش بدون وصل بودن به شارژر قابليت تماس تلفني نداشت و اين يعني نقطه "غير قابل استفاده". از ديشب هم غمش گرفته كه اصلا چطور بايد با اين وسيله سخت(!) كار كند. دايم هم تاكيد ميكند " اپ هاي زياد نميخوام". به قولي دچار " اُنگِست" شده. انگست نوعي اضطراب و هراس است و از چيزهاي مورد علاقه سوئدي ها. تقريبا به كوچكترين اتفاقي دچار 
انگست ميشن! 
حالا اين من بيچاره بايد انگستش را مديريت كنم و با ريختن اپهاي هيجان انگيز بهش ثابت كنم اسمارت فون يك وسيله بي نظير است!

۴ نظر: