۱۳۹۶ آبان ۲۱, یکشنبه

اسپاسم گردن و کلافگی

صبح بعد از کش و قوس در تخت تصمیم گرفتم که بلند بشم بروم سمت آشپزخانه که بلند شدن من همان جیغم به هوا رفتن همان. یکی از بدترین اسپاسم های گردن رو گرفتم که تکان نمیتونم بخورم. پسرک هم بلد نیست قلنج بشکند. همینطور که نفسم به زور در میامد زنگ زدم به آموروزو که راهنمایی بگیرم. همه راهنمایی ها رو تند تند به پسرک انتقال دادم و او هم هراسان به تکاپو افتاد. کیسه آب داغ گذاشتم و بعد روی توپ تنیس غلت زدم که از درد نفسم رفت. از آن ور بی نهایت گرسنه بودم و چشمام سیاهی می‌رفت. صبحانه را با وضعیت اسفباری خوردم و دوباره آب جوش آوردیم و کیسه رو پرکردیم و گذاشتم زیر گردن و کتفم و نشستم به تماشای جلسات اینترنتی "کورس اطلاعات و ارتباطات" که داره پایه های آفیس رو تدریس می‌کنه. خیلی چیزهای جدید کاربردی یاد گرفتم ازش ولی خداییش وقتی دارد برای تازه وارد ها درس میدهد حوصله سربر است چرا که آدم کلیت کار رو بلده و شاید فقط اجتیاج به یه سری اطلاعات ریز داشته باشه بعد مجبوره نیمساعت بشینه و همه چیز رو از اول گوش کنه. چرا نگاه می‌کنم؟ چون در تمرین هایشان باید مو به موی این ها را اجرا کرد که نمره خوب گرفت. کلافه ام از درد و محدودیت تحرک گردن. این وسط باید تا شب یک پاور پوینت هم بر اساس این کلاس های اینترنتی درست کنم. خلاصه اینکه اعصاب ندارم الان. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر